بی بدیل  - Bibadil
05 اردیبهشت 1403   24 آوریل 2024
نام کاربر:
کاربر مهمان



به جامعه مجازی بی بدیل بپیوندید... ورود ثبت نام
گفت وگو با محمدرضا شمس

تلویزیون در مقابل لالایی

تلویزیون در مقابل لالایی بی بدیل دات كام: محمدرضا شمس می گوید: لالایی موجب نزدیكی پدر و مادرها به بچه ها می شود اما امروزه تلویزیون پدر و مادرها را از بچه ها دور كرده است.


این نویسنده ادبیات كودك و نوجوان در گفت و گو با ایسنا، درباره ضرروت حفظ لالایی ها اظهار نمود: لالاهایی جزء فرهنگ شفاهی ما هستند و فرهنگ شفاهی بر حسب خرد دسته جمعی به وجود آمده است، یعنی چیزی است كه حتما باید حفظ شود. فرهنگ شفاهی گنجینه بزرگی برای ادبیات ماست و حیف است كه از بین برود، حفظ شدنش هم راه های مختلف دارد و كارهای بسیاری می توان انجام داد؛ مثلا لالایی ها و قصه ها از نقاط مختلف كشور جمع آوری و ثبت و ضبط شود.
او اضافه كرد: بحث دیگر استفاده از این لالایی ها و قصه هاست؛ بسیاری از نویسندگان ما سراغ آنها نمی روند. به نظرم نویسنده ای كه ایرانی است می تواند جهانی بنویسد اما جهانی شدن مستلزم این است كه نویسنده بومی گرایی را فراموش نكند. وقتی بخواهید نویسنده بومی نویسی باشید باید از باورها، لالایی، قصه های شفاهی و ضرب المثل ها استفاده كنید و وقتی از این ها استفاده كنید لالایی ها و قصه ها در بین مردم دست به دست شده و فراموش نمی شوند.
شمس در ادامه بیان كرد: از طرفی باید برای حفظ كردن و خواندن لالایی ها در مهدكودك ها و مدرسه ها برنامه ریزی شود. همین طور برای پدر و مادرها جلساتی گذاشته شود تا آنها یاد بگیرند شب ها بجای این كه بچه ها را با تلویزیون بخوابانند، قصه بخوانند و برای شان لالایی بگویند تا این گونه از بچه ها دور نشوند و بتوانند با آنها احساس نزدیكی كنند. الان تلویزیون بچه ها را از پدر و مادرها دور كرده است. بنا بر این است كه ما پدر و مادرها و نویسنده ها بچه ها و مخاطبان خودرا نمی شناسیم. لالایی ها باید در مهدكودك ها گفته شوند و جلساتی برای توجیه پدر و مادرها گذاشته شود. در واقع حفظ لالایی ها مستلزم برنامه ریزی است كه متأسفانه این برنامه ریزی ها وجود ندارد.
او سپس درباره تأثیر لالایی بر بچه ها اشاره كرد: وقتی كودك را با خواندن لالایی می خوابانید در واقع به او آرامش می دهید. همین طور كودك را با خود در دنیای خیالی همراه می كنید و با شعر و ترانه شكل زندگی كردن را به او یاد می دهید و با او ارتباط برقرار می كنید و به آرامش می رسید. كودك نیز با شما احساس نزدیكی می كند. زمانی كه كودك آرامش داشته باشد، فردا روزی كه بخواهد به مدرسه، مهدكودك یا هرجای دیگری برود با آرامش می رود و كارایی بهتری دارد. جامعه هم به سمت سالم بودن پیش می رود. وقتی بچه ای با آرامش بخوابد، می تواند برای جامعه خود مثمرثمر باشد. بچه ای كه در كنار خانواده اش امنیت و آرامش داشته باشد با بچه ای كه سر چهارراه فال می فروشد و بامداد با چك و لگد بیدار شود، وقتی بزرگ شوند، دو جور در جامعه تأثیر می گذارند؛ یكی به سمت خشونت و اعتیاد می رود و دیگری به سمت نوآوری و ساخت جامعه. ما باید یاد بگیریم به بچه ها آرامش بدهیم. حال این آرامش از چه طریق به وجود می آید؟ ارتباط برقرار كردن با كودك، كه یكی از طریق های آن قصه گویی و خواندن لالایی است. ما باید یاد بگیریم با بچه ها ارتباط برقرار نماییم.
نویسنده مجموعه های «قصه های بترس برای بچه های نترس» و «سه دخترون» سپس بیان كرد: الان می گویند دوران فرزندسالاری است اما این فرزندسالاری كه در جامعه ما وجود دارد برعكس چیزی است كه از تعریف فرزندسالاری داریم. فرزندسالاری موجود یعنی راندن بچه ها و از سر خود باز كردن آنها، به بچه هرچه می خواهند می دهند؛ این دقیقا اهمیت ندادن به بچه است. فرزندسالاری یعنی اهمیت دادن به بچه، یعنی شما به خواسته های بحق بچه تان توجه كنید و به او آرامش بدهید و امنیتش را تأمین كنید. اهمیت دادن به بچه موجب می شود او احساس آرامش و امنیت كند و خلاقیت داشته باشد.
شمس در ادامه اظهار داشت: معتقدم جامعه ای كه بچه هایش كودكی نمی كنند، جامعه ای عقب افتاده است و هیچ گاه پیشرفت نخواهد كرد. قاطعانه می گویم جامعه ای كه بچه هایش كودكی نكنند، مطمئنا پیشرفت نخواهد كرد. كودكی كردن هم زمانی اتفاق می افتد كه پدر و مادرها بتوانند با كودك ارتباط برقرار كنند و نیازها و خواسته هایش را بشناسند. یكی از طریق های ارتباط برقرار كردن، همانطور كه گفتم، قصه گفتن و خواندن لالایی است. با خواندن لالایی، كودك با پدر و مادرش احساس نزدیكی می كند و پدر و مادر می فهمند خواسته ها و نیازهای كودك شان چیست و آنها را برطرف می كنند. به نظرم اگر جامعه این كار را نكند و خواسته ها و نیازهای بحق بچه هایش را رفع نكند، نمی تواند به سمت پیشرفت كردن برود.
نویسنده مجموعه «پهلوان پشه» همین طور درباره مضامین لالایی ها اظهار داشت: ادبیات شفاهی یك «خاله سوسكه» و «لالایی »ها را دارد كه زنانه هستند و در نقد جامعه مردسالار صحبت می كنند. لالایی در واقع درد و رنج های زنان است كه تحت سلطه مردها قرار گرفته اند، مثلا «لالالالا گل زیره/ بابات رفته زن بگیره». لالایی ها جامعه مردسالار را نقد می كنند. درست است كه این مضامین به بچه ها مربوط نمی گردد اما دستاوردی كه برای آنها دارد این است كه به بچه ها اعتماد به نفس می دهد. در واقع مادر با گفتن درد و رنج هایش به كودك به او می گوید كه من تو را بعنوان یك زن یا مرد انتخاب نموده ام و با تو احساس نزدیكی و درد دل می كنم.
او سپس درباره ضرورت ساخت لالایی های جدید اشاره كرد: ما هرچیزی را به روز می نماییم. ما حتی افسانه های مدرن داریم. پس می توانیم لالایی ها را هم به روز نماییم و با عنایت به نیازهای بچه ها لالایی ها را بسازیم. البته چندتا از شاعران مان مانند آقای كشاورز و خانم شعبان نژاد این اتفاق را رقم زده و لالایی های تازه ای ساخته اند.
محمدرضا شمس تاكید كرد: درست است لالایی ها برای بچه ها نیستند ولی بچه ها آنها را دوست دارند. همانطور كه افسانه ها برای بچه ها ساخته نشده است اما چون برای دوران كودكی انسان است، بچه ها آنها را دوست دارند. ۹۸ درصد افسانه ها برای بزرگسالان است كه در واقع نوعی سبك زندگی كردن و قصه زندگی بوده كه از پدر به پسر و از مادر به دختر می رسیده است؛ یعنی نوعی تجربه شفاهی زندگی كردن كه نسل به نسل منتقل شده، اما چون برای دوران كودكی بچه هاست كودكان آنرا دوست دارند و با آنها احساس نزدیكی می كنند.
وی همینطور درباره درباره وظایف نهادها برای ضبط و ثبت لالایی ها، بیان كرد: تمام نهادهای ادبی، هنری و تمامی رسانه ها از رادیو و تلویزیون تا رسانه های دیگر وظیفه دارند این لالایی ها را حفظ و منتقل كنند. یكی از وظایف آنها حفظ و نگهداری لالایی هاست. به نظرم این ها كم كاری كرده اند. البته در گذشته كسانی مانند انجوی شیرازی قدم هایی در این راه برداشتند اما الان كاری صورت نمی گیرد. اگر تلویزیون اعلام نماید كه هر كس در هر گوشه از ایران قصه، افسانه و لالایی دارد بیاورد، كلی از آنها در یك جا جمع می شود. این ها گنجینه ادبیات شفاهی ما است و اگر جمع شود یك آرشیو به وجود می آید.
این نویسنده ادبیات كودك اظهار داشت: در آن ور آب یك استخوان انسان را كه برای زمان فلان است پیدا و از آن نگهداری می كنند تا قسمتی از تاریخ گذشته را حفظ كنند. ما كلی افسانه داریم كه می توانیم آداب و رسوم، غذا خوردن و لباس پوشیدن مردم را از آنها دریافت نماییم در واقع با حفظ افسانه ها به جزئیات تاریخ دست پیدا نماییم. اما این اتفاق در كشور ما كمتر افتاده است. خیلی از افسانه ها در كشورهای مختلف شبیه به هم است، بدین سبب بوسیله آنها می تواند فهمید بستر اجتماعی خاصی كه موجب به وجود آمدن این افسانه ها شده چه بوده است، چه نیازهایی موجب به وجود آمدن آنها شده است. در واقع می توان نكات تاریخی بسیاری را كشف كرد. به نظرم همه نهادها در این زمینه كم كاری كرده اند. باید جای مشخصی باشد تا این افسانه ها و لالایی ها را ضبط و برای آیندگان حفظ كند.




منبع:

1398/05/24
08:54:08
5.0 / 5
1849
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۶ بعلاوه ۲
تمام حقوق معنوی سایت بی بدیل طبق قوانین مالکیت معنوی محفوظ میباشد
درباره ما  پیشنهادات  تبادل لینک
سایت بی بدیل دات کام  ،