بی بدیل  - Bibadil
07 اردیبهشت 1403   26 آوریل 2024
نام کاربر:
کاربر مهمان



به جامعه مجازی بی بدیل بپیوندید... ورود ثبت نام
پنجمین شب یلدا بدون مرتضی احمدی + صوت

چله را به بامداد نرساند اما سال ها یلدا را زنده كرد

چله را به بامداد نرساند اما سال ها یلدا را زنده كرد به گزارش بی بدیل دات كام سال ها صدای ضرب خوانی هایش در رادیو و تلویزیون طنین انداز بود. ترانه های كوچه بازاری اش درباره ی آیین های سنتی همچون شب چله (یلدا) برای نسل جدید هنوز هم بسیار محبوب و دلنشین است.


صحبت از سینما، تلویزیون، تئاتر، دوبله و موسیقی كه می شود، هر كدام نام برخی از هنرمندان بزرگ را برایمان تداعی می كنند، اما كمتر پیش می آید كه نامی بتواند همه ی این هنرها را یك جا جمع كرده باشد؛ «مرتضی احمدی» از معدود هنرمندانی بود كه در تمام این هنرها شناخته شده و فعال بود.
به گزارش بی بدیل دات كام به نقل از ایسنا، مرتضی احمدی در سال ۱۳۰۳ در جنوب تهران متولد شد و به تاریخ ۳۰ آذر ۱۳۹۳ دار فانی را وداع گفت تا در سن نود سالگی نتواند آخرین شب یلدایش را به بامداد برساند.
دغدغه اش فرهنگ و هنر و حفظ آیین های سنتی و اصیل ایرانی بود؛ احمدی در این حوزه تلاشهای بسیاری هم كرد اما همیشه گله مند بود كه چرا مسئولان آن طور كه باید و شاید به فرهنگ و هنر اهمیتی نمی دهند.
وی در آثارش همچون پرده خوانی ها، منتقدی جدی و شجاع نسبت به عملكرد دولتمردان بود اما خودش می اظهار داشت كه می داند رادیو و تلویزیون جای هر صحبتی نیست.
مرتضی احمدی به واسطه ی صدای زیبا و رسایی كه داشت از آغاز جوانی و در سال ۱۳۲۱ پیش پرده خوانی را در تئاتر فرهنگ شروع كرد و از آن زمان بازیگر تئاتر هم شد.
او سپس در سال ۱۳۲۶ گوینده فیلم های خارجی شد و از اعضای اولیه انجمن گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم بود. از ماندگارترین آثار وی در دوبله می توان به كارتون «پینوكیو» و صداپیشگی در نقش روباه مكار اشاره نمود. همینطور در تلویزیون و سینما هم آثار ماندگاری همچون «كلاه قرمزی و پسرخاله» و «آیینه» دارد.
مرتضی احمدی همینطور كتاب هایی دارد كه در آنها به ترانه های قدیمی و سنت های آیینی و احوالات تهران قدیم پرداخته است همچون «پرسه در احوالات ترون و ترونیا»، «كهنه های همیشه نو» و «فرهنگ برو بچه های ترون».



ترانه ای كه در زیر می خوانید و در ادامه صوتش را می شنوید، توصیف شب های چله است در گذشته، كه مرتضی احمدی آنرا بسیار زیبا خوانده است:
شب های چله بچه ها، چه شور و حالی داشتیم/سماور و قوری چای رو كرسیمون میذاشتیم
مادربزرگ، قصه می گفت برامون/چه خوب بودش شبهای چله هامون
می اظهار داشت كه از مردم شهر قصه/بیاین بگم یه قصه درسته
حكایت شاه و وزیر مكار /حكایت آدمای فداكار
حكایت پول و جوون باهوش/حكایت گرگ و فرار خرگوش
حكایت طلسمِ شهر سنگی/دیو و پری و قصه های رنگی
تموم و با هزارتا آب و تابش/ می گفت تا وقتی كه بگیره خوابش
پاشین بیایین كه اول غروبه/حكایت شبهای چله مونه(۳)

در ادامه صوت این ترانه را می شنوید:
مرورگر شما از ویدئو پشتیبانی نمی نماید.
فایل آنرا از اینجا دانلود كنید: audio/mp3

1398/09/30
19:40:38
5.0 / 5
1395
تگهای خبر: تلویزیون , رادیو , سینما , فیلم
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۷ بعلاوه ۲
تمام حقوق معنوی سایت بی بدیل طبق قوانین مالکیت معنوی محفوظ میباشد
درباره ما  پیشنهادات  تبادل لینک
سایت بی بدیل دات کام  ،