بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ لِإِيلَافِ قُرَيْشٍ (1 ) |
(خدا با اصحاب فیل چنین کرد) برای آنکه قریش (خداشناس شوند و) با هم انس و الفت گیرند. |
To Koreish`s unification/familiarity . |
|
إِيلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَالصَّيْفِ (2 ) |
الفتی که در سفرهای زمستان و تابستان آنان ثابت و بر قرار بماند. |
Their unification/familiarization (with) the winter`s and the summer`s travel/journey . |
|
فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَٰذَا الْبَيْتِ (3 ) |
پس (به شکرانه این دوستی) باید یگانه خدای این خانه (کعبه) را پرستند. |
So they should worship this, the House`s/Home`s Lord. |
|
الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ (4 ) |
همان خدایی که به آنها هنگام گرسنگی طعام داد و از ترس و خطراتشان ایمن ساخت. |
Who fed them from starvation/hunger, and secured them from fear/fright. |
|