|
قرآن کریم ،
سوره
مریم |
از نوع
مکی
، جزء
16
مشتمل بر
98
آیه |
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ كهيعص (1 ) |
کهیعص (این حروف رموز و اسراری است در میان خدا و رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم). |
K H Y EN S/C . |
ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا (2 ) |
در این آیات پروردگار تو از رحمتش بر بنده خاصّ خود زکریا سخن میگوید. |
Your Lord`s mercy mention (on) His worshipper/slave Zachary/Zacharias . |
إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُ نِدَاءً خَفِيًّا (3 ) |
(یاد کن حکایت او را) وقتی که خدای خود را پنهانی (و از صمیم قلب) ندا کرد. |
When he called/cried (to) his Lord a hidden/secret call/cry. |
قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا وَلَمْ أَكُنْ بِدُعَائِكَ رَبِّ شَقِيًّا (4 ) |
عرض کرد که پروردگارا، استخوان من سست گشت و فروغ پیری بر سرم بتافت و با وجود این من از دعا به درگاه کرم تو خود را هرگز محروم ندانستهام. |
He said: "My Lord that I, the bones weakened/enfeebled from me, and the hair turned white or gray and my Lord I was not miserable/unhappy with calling you." |
وَإِنِّي خِفْتُ الْمَوَالِيَ مِنْ وَرَائِي وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا (5 ) |
و من از این وارثان کنونی (که پسر عموهای من هستند) برای پس از خود بیمناکم (مبادا که پس از من در مال و مقامم خلف صالح نباشند و راه باطل پویند) و زوجه من هم نازا و عقیم است، تو از لطف خاص خود فرزندی به من عطا فرما. |
And that I, I feared the followers/dependents from behind/beyond me, and my woman (wife) was infertile to grant/present for me from at you a follower/friend . |
يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ ۖ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا (6 ) |
که او وارث من و همه آل یعقوب باشد و تو ای خدا او را وارثی پسندیده و صالح مقرر فرما. |
(He) inherits me and (he) inherits from Jacob`s family, and my Lord make him accepted/approved/satisfied . |
يَا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ يَحْيَىٰ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيًّا (7 ) |
ای زکریا همانا تو را به فرزندی که نامش یحیی است و از این پیش همنام و همانندش (در تقوا) نیافریدیم بشارت میدهیم. |
You Zacharias/Zachary , that We, We announce good news to you with a boy , his name (is) John/Yahya , We did not make for him from before (an) equivalent/equivalent in height/position . |
قَالَ رَبِّ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيًّا (8 ) |
زکریا (از فرط شوق و شگفتی و برای حصول اطمینان) عرض کرد: الها، مرا از کجا پسری تواند بود در صورتی که زوجه من نازاست و من هم از شدت پیری خشک و فرتوت شدهام؟! |
He said: "My Lord that how (could there) be for me a boy and my woman (wife) was infertile and I had reached from the old age exceeding the limit?" |
قَالَ كَذَٰلِكَ قَالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُكَ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ تَكُ شَيْئًا (9 ) |
(فرشتهای از زبان خدا) گفت: چنین خواهد شد؛ پروردگارت گوید: این کار برای من بسیار آسان است و منم که تو را پس از هیچ و معدوم صرف بودن، نعمت وجود بخشیدم. |
He said: "Like that." Your Lord said: "It is on Me easy/light , and I had created you from before, and you were not a thing." |
قَالَ رَبِّ اجْعَلْ لِي آيَةً ۚ قَالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَ لَيَالٍ سَوِيًّا (10 ) |
زکریا باز عرضه داشت: بارالها، برای من نشانه و حجتی بر این بشارت قرار ده، خدا فرمود: بدین نشان که تا سه شبانهروز با مردم تکلم نکنی (و بر سخن قادر نباشی) با آنکه تندرست هستی. |
He said: "My Lord, make/put for me a sign/evidence." He said: "Your sign/evidence (is) that you do not converse/talk (to) the people three nights straight ." |
فَخَرَجَ عَلَىٰ قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَىٰ إِلَيْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُكْرَةً وَعَشِيًّا (11 ) |
پس زکریا در حالی که از محراب (عبادت) بر قومش بیرون آمد به آنان اشاره کرد که صبح و شام به تسبیح و نماز قیام کنید. |
So he emerged on (to) his nation, from the center of the assembly/the prayers` niche , so he inspired/transmitted/signaled to them that praise/glorify (at) daybreaks/early mornings and evenings/first darkness/dinnertime. |
يَا يَحْيَىٰ خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ ۖ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا (12 ) |
(چون زکریا ذکر تسبیح و نماز کرد ما به او یحیی را عطا کردیم و چون سه ساله شد به وی خطاب کردیم که) ای یحیی، تو کتاب آسمانی ما را به قوت (نبوت) فراگیر، و به او در همان سن کودکی مقام نبوت بخشیدیم. |
You John/Yahya, take The Book with power/strength, and We gave/brought him the judgment/rule (as) a boy/child/infant. |
وَحَنَانًا مِنْ لَدُنَّا وَزَكَاةً ۖ وَكَانَ تَقِيًّا (13 ) |
و نیز او را به لطف خاص خود رحمت و مهربانی و پاکی و پارسایی دادیم و او طریق تقوا پیش گرفت. |
And compassion/kindness from at Us, and purification/correction and he was fearing and obeying. |
وَبَرًّا بِوَالِدَيْهِ وَلَمْ يَكُنْ جَبَّارًا عَصِيًّا (14 ) |
و هم در حق پدر و مادر خود بسیار نیکوکار بود و هرگز به احدی ستم نکرد و معصیت خدا را مرتکب نگردید. |
And righteous/obedient with his parents, and he was not a disobedient tyrant/rebel . |
وَسَلَامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَيَوْمَ يَمُوتُ وَيَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا (15 ) |
و سلام حق بر او باد در روز ولادتش و روز وفاتش و روزی که زنده برانگیخته خواهد شد. |
And security/peace on him (on the) day he was born and (the) day he dies, and (the) day he be sent/resurrected/revived alive. |
وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مَرْيَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَكَانًا شَرْقِيًّا (16 ) |
و یاد کن در کتاب خود احوال مریم را آنگاه که از اهل خانه خویش کنار گرفته به مکانی به مشرق (بیت المقدس برای عبادت) روی آورد. |
And remember/mention in The Book Mary when she distantly isolated herself from her family/relation (to) an easterly/eastern place/position. |
فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَيْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا (17 ) |
و آنگاه که از همه خویشانش به کنج تنهایی محتجب و پنهان گردید ما روح خود را (روح القدس که فرشته اعظم است) بر او فرستادیم و او در صورت بشری زیبا و راست اندام بر او ظاهر شد. |
So she took from other than them a divider/protection , so We sent to her Our Soul/Spirit , so he simulated/represented to her (as an) upright/average human. |
قَالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمَٰنِ مِنْكَ إِنْ كُنْتَ تَقِيًّا (18 ) |
مریم گفت: من از تو پناه به خدای رحمان میبرم اگر مرد پرهیزکاری هستی. |
She said: "That I, I seek protection by the merciful from you, if you were fearing and obeying." |
قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلَامًا زَكِيًّا (19 ) |
گفت: من فرستاده خدای توام، آمدهام تا تو را پسری بخشم بسیار پاکیزه و پاک سیرت. |
He said: "Truly I am your Lord`s messenger to grant/present for you a pure/righteous boy ." |
قَالَتْ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ وَلَمْ أَكُ بَغِيًّا (20 ) |
مریم گفت: از کجا مرا پسری تواند بود در صورتی که دست بشری به من نرسیده و کار ناشایستهای هم نکردهام؟ |
She said: "How/from where (there) be for me a boy and (a) human has not touched me, and I was not afornicatress/adulteress/prostitute ? |
قَالَ كَذَٰلِكِ قَالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ ۖ وَلِنَجْعَلَهُ آيَةً لِلنَّاسِ وَرَحْمَةً مِنَّا ۚ وَكَانَ أَمْرًا مَقْضِيًّا (21 ) |
گفت: این چنین کار البته خواهد شد، خدایت فرموده که بسیار بر من آسان است (تا قدرت ما را بر آن دریابی) و تا این پسر را آیت بزرگ و رحمت واسع خود برای خلق گردانیم؛ و قضای الهی بر این کار رفته است. |
He said: "`Like that,` said your Lord, it is on Me easy/light , and to make/put him (as) a sign/evidence to the people, and mercy from Us, and (it was) a matter/command accomplished/ executed .`" |
فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَكَانًا قَصِيًّا (22 ) |
پس مریم (به مشاهده جبرئیل، در گریبانش نسیم اهتزازی یافت و) به آن پسر بار برداشت و (برای آنکه از سرزنش قوم جاهل برکنار باشد) با آن به مکانی دور خلوت گزید. |
So she was pregnant (with) him so she distantly isolated herself with him (to) a far/remote place/position. |
فَأَجَاءَهَا الْمَخَاضُ إِلَىٰ جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ يَا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَٰذَا وَكُنْتُ نَسْيًا مَنْسِيًّا (23 ) |
آنگاه درد زاییدن او را به کنار درخت خرمایی کشانید (و از شدت حزن و اندوه با خود) گفت: ای کاش من از این پیش مرده بودم و از صفحه عالم به کلی نامم فراموش شده بود. |
So the labour/childbirth came to her to (at) the palm tree`s trunk/stem, she said: "Oh I wish I would have died before this and I was forgotten (and long) forgotten." |
فَنَادَاهَا مِنْ تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا (24 ) |
پس از زیر آن درخت (روح القدس یا فرزندش عیسی) او را ندا کرد که غمگین مباش که خدای تو از زیر قدم تو چشمه آبی جاری کرد. |
So he (Jesus) called her from below/beneath her: "That do not be sad/grieving, your Lord had put below/beneath you a stream/clearance of a burden/generosity ." |
وَهُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَيْكِ رُطَبًا جَنِيًّا (25 ) |
شاخ درخت را به سوی خود حرکت ده تا از آن بر تو رطب تازه فرو ریزد. |
And shake/move to(wards) you with the palm tree`s trunk/stem, it causes freshly harvested/gathered ripe/moist (dates) to fall/drop repeatedly on you. |
فَكُلِي وَاشْرَبِي وَقَرِّي عَيْنًا ۖ فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمَٰنِ صَوْمًا فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنْسِيًّا (26 ) |
پس (از این رطب) تناول کن و (از این چشمه آب) بیاشام و چشم خود (به عیسی) روشن دار، و هر کس از جنس بشر را که ببینی (به اشاره) با او بگو: برای خدای رحمن نذر روزه (سکوت) کردهام و امروز با هیچ انسانی سخن نخواهم گفت. |
So eat and drink and be delighted/satisfied eye(s) (delight your eyes), so when you see anyone from the human, so say: `That I made a duty/vow (on myself) to the merciful, a fast , so I will not converse/speak the day/today (to) a human .` |
فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ ۖ قَالُوا يَا مَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْئًا فَرِيًّا (27 ) |
آنگاه کودک را برداشته نزد قوم خود آورد گفتند: ای مریم عجب کاری منکر و شگفتآور کردی! |
So she came with him (to) her nation carrying him , they said: "You Mary, you had come (with) a strange and confusing thing." |
يَا أُخْتَ هَارُونَ مَا كَانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَمَا كَانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا (28 ) |
ای خواهر هارون، تو را نه پدری ناصالح بود و نه مادری بدکار (پس تو دختر بکر از کجا فرزند یافتی). |
You Aaron`s sister, your father was not (a) human/man of bad/evil , and your mother was not an fornicatress/adulteress/prostitute. |
فَأَشَارَتْ إِلَيْهِ ۖ قَالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا (29 ) |
مریم به اشاره حواله به طفل کرد، آنها گفتند: ما چگونه با طفل گهوارهای سخن گوییم؟ |
So she pointed/indicated to him, they said: "How (do) we converse/speak (to) whom was in the crib/cradle a boy/child/infant?" |
قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا (30 ) |
آن طفل (به امر خدا به زبان آمد و) گفت: همانا من بنده خاص خدایم که مرا کتاب آسمانی و شرف نبوت عطا فرمود. |
He said: "That I am God`s worshipper/slave, He gave/brought me The Book and He made me a prophet." |
وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنْتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا (31 ) |
و مرا هر کجا که باشم مایه برکت (و رحمت) گردانید، و تا زندهام به عبادت نماز و زکات سفارش کرد. |
And He made me blessed, wherever I was/am, and He directed/commanded me with the prayers and the charity/purification as long as I continued/lasted alive. |
وَبَرًّا بِوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا (32 ) |
و مرا نیکوکار به مادرم ساخت و مرا ستمکار و شقی نگردانید. |
And charitable/obedient with my mother, and He did not make me a miserable/unhappy tyrant/rebel . |
وَالسَّلَامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدْتُ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا (33 ) |
و سلام حق بر من است روزی که به دنیا آمدم و روزی که از جهان بروم و روزی که (برای زندگانی ابدی) باز زنده برانگیخته شوم. |
And the security/peace (was) on me (on the) day I was born, and (the) day I die, and (the) day I be sent/resurrected/revived alive. |
ذَٰلِكَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ ۚ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِي فِيهِ يَمْتَرُونَ (34 ) |
این است (قضیه) عیسی بن مریم که مردم در امر خلقتش شک و ریب دارند، اکنون به سخن حق و صواب، حقیقت حالش بیان گردید. |
That (was) Jesus Mary`s son, the correct/real saying/opinion and belief which they (are) doubting/arguing in it. |
مَا كَانَ لِلَّهِ أَنْ يَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ ۖ سُبْحَانَهُ ۚ إِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (35 ) |
خدا را هرگز نشاید که فرزندی اتخاذ کند، که وی منزه از آن است، (او قادری است که) چون حکم نافذش به ایجاد چیزی تعلق گیرد همین که گوید: «موجود باش»بیدرنگ آن چیز موجود میشود. |
(It) was not to God that (He) take from a child/children (son), His praise/glory, if He ordered/executed amatter/command , so but He says to it: "Be, so it becomes." |
وَإِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ ۚ هَٰذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ (36 ) |
خدای یکتا پروردگار من و شماست، او را پرستید که راه راست همین راه خداپرستی است. |
And that God (is) my Lord and your Lord, so worship Him, that (is) a straight/direct road/way. |
فَاخْتَلَفَ الْأَحْزَابُ مِنْ بَيْنِهِمْ ۖ فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ مَشْهَدِ يَوْمٍ عَظِيمٍ (37 ) |
آنگاه طوایف مردم (یعنی نصاری) در میان خود (درباره مسیح پسر مریم) اختلاف کردند (برخی او را از کفر و جهل، خدا دانستند و برخی پسر خدا و برخی پسر یوسف نجارش خواندند) ، پس وای بر این مردم کافر از حضور در آن روز بزرگ قیامت. |
So the groups/parties differed/disagreed/disputed from between them, so grief/distress to those who disbelieved from an assembly of a great day. |
أَسْمِعْ بِهِمْ وَأَبْصِرْ يَوْمَ يَأْتُونَنَا ۖ لَٰكِنِ الظَّالِمُونَ الْيَوْمَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ (38 ) |
روز محشر که خلق به سوی ما بازآیند چقدر شنوا و بینا شوند!ولی امروز (که باید حقیقت را بشنوند و ببینند) مردم ستمکار همه به گمراهی و ضلالت آشکار فرو رفتهاند. |
Make (to) hear/listen with them, and make to see/understand , a day they come to Us, but the unjust/oppressive today (are) in evident misguidance.211 |
وَأَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ وَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ (39 ) |
و (ای رسول ما) امت را از روز غم و حسرت (یعنی روز مرگ و قیامت) بترسان که آن روز دیگر کارشان گذشته است و آنها سخت از آن روز غافلند و به آن ایمان نمیآورند. |
And warn/give them notice (of) the Grief`s Day/Resurrection Day, when the matter/affair was accomplished/carried out , and they are in negligence/disregard, and they are not believing. |
إِنَّا نَحْنُ نَرِثُ الْأَرْضَ وَمَنْ عَلَيْهَا وَإِلَيْنَا يُرْجَعُونَ (40 ) |
تنها ماییم که (پس از فنای خلق و انتقالشان به عالم آخرت) زمین و اهلش را وارث میشویم و همه به سوی ما بازگردانده خواهند شد. |
That We, We inhabit the earth/Planet Earth, and who (is) on it, and to Us they return. |
وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ ۚ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا (41 ) |
و یاد کن در کتاب خود شرح حال ابراهیم را که او شخص بسیار راستگو و پیغمبری بزرگ بود. |
And remember/mention in The Book Abraham, that he truly was an always very truthful prophet. |
إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لَا يَسْمَعُ وَلَا يُبْصِرُ وَلَا يُغْنِي عَنْكَ شَيْئًا (42 ) |
هنگامی که با پدر خود (یعنی عموی خویش آزر) گفت: ای پدر، چرا بتی جماد را که چشم و گوش (و حس و هوشی) ندارد و هیچ رفع حاجتی از تو نتواند کرد پرستش میکنی؟ |
When he said to his father: "You my father, for what (do) you worship what does not hear/listen, and nor see/understand , and nor enrich/suffice from you a thing?" |
يَا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جَاءَنِي مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِرَاطًا سَوِيًّا (43 ) |
ای پدر، مرا (از وحی خدا) علمی آموختند که تو را آن علم نیاموختهاند، پس تو مرا پیروی کن تا به راه راستت هدایت کنم. |
You my father, that I, (it) had come to me from the knowledge, what did not come to you, so follow me, I guide you a straight/level road/way. |
يَا أَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ ۖ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَٰنِ عَصِيًّا (44 ) |
ای پدر، هرگز شیطان را نپرست که شیطان سخت با خدای رحمان مخالفت و عصیان کرد. |
You my father, do not worship the devil, that the devil was/is to the merciful disobedient. |
يَا أَبَتِ إِنِّي أَخَافُ أَنْ يَمَسَّكَ عَذَابٌ مِنَ الرَّحْمَٰنِ فَتَكُونَ لِلشَّيْطَانِ وَلِيًّا (45 ) |
ای پدر، از آن سخت میترسم که از خدای مهربان بر تو قهر و عذاب رسد و (به دوزخ) با شیطان یار و یاور باشی. |
You my father, that I fear that torture touches you from the merciful, so you be to the devil an ally/follower . |
قَالَ أَرَاغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِي يَا إِبْرَاهِيمُ ۖ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ ۖ وَاهْجُرْنِي مَلِيًّا (46 ) |
گفت: ای ابراهیم، تو مگر از خدایان من روگردان و بیعقیده شدی؟چنانچه دست (از مخالفت بتان) برنداری بیگمان تو را سنگسار کنم، و گرنه سالها از من به دور باش. |
He said: "Are you shunning/turning away from my gods, you Abraham? If (E) you do not end/terminate/stop, I will stone you, and leave/distance me a long/life time." |
قَالَ سَلَامٌ عَلَيْكَ ۖ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي ۖ إِنَّهُ كَانَ بِي حَفِيًّا (47 ) |
باز ابراهیم گفت: سلامت باشی، من از خدای خود برای تو آمرزش خواهم خواست، که او بسیار در حقّ من مهربان است. |
He said: "Security/peace on you, I will ask for forgiveness for you (from) my Lord, that He truly (was) with me generous/blessing ." |
وَأَعْتَزِلُكُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَأَدْعُو رَبِّي عَسَىٰ أَلَّا أَكُونَ بِدُعَاءِ رَبِّي شَقِيًّا (48 ) |
من از شما و بتانی که به جای خدا میپرتسید دوری کرده و خدای یکتایم را میخوانم و امیدوارم که چون او را بخوانم از درگاه لطفش محروم نمانم (و مرا از شرّ مشرکان حفظ کند). |
And I separate/isolate myself from you and what you call from other than God, and I call my Lord, maybe/perhaps that I not be with my Lord`s call/prayer miserable/unhappy. |
فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ ۖ وَكُلًّا جَعَلْنَا نَبِيًّا (49 ) |
و چون ابراهیم از آن قوم و بتانی که به جای خدا میپرستیدند دوری گزید ما هم (به لطف و رحمت خود) به او اسحاق و (فرزند او) یعقوب را عطا کردیم و به همه شرف نبوت بخشیدیم. |
So when he separated/isolated himself from them, and what they call from other than God, We granted for him Issac , and Jacob and each/all, We made a prophet. |
وَوَهَبْنَا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنَا وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِيًّا (50 ) |
و آنها را از رحمت خود بهرهمند ساختیم و بر زبان عالمی آوازه نکونامیشان را بلند گردانیدیم. |
And We granted for them from Our mercy, and We made for them (a) truthful high and mighty/dignified tongue/language/speech. |
وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَىٰ ۚ إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصًا وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا (51 ) |
و یاد کن در کتاب خود شرح حال موسی را که او بندهای برگزیده و رسولی بزرگ و مبعوث به پیمبری بود. |
And remember/mention in The Book Moses, that he truly was faithful/loyal/devoted and (he) was a messenger, a prophet. |
وَنَادَيْنَاهُ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ الْأَيْمَنِ وَقَرَّبْنَاهُ نَجِيًّا (52 ) |
و ما او را از جانب راست (وادی مقدس) طور ندا کردیم و به مقام قرب خود برای استماع کلام خویش برگزیدیم. |
And We called him from the mountain`s side/direction, the right (side), and We neared/approached him secretly conversing. |
وَوَهَبْنَا لَهُ مِنْ رَحْمَتِنَا أَخَاهُ هَارُونَ نَبِيًّا (53 ) |
و از لطف و مرحمتی که داشتیم برادرش هارون پیامبر را نیز (برای مشارکت و مساعدت او) به او عطا کردیم. |
And We granted for him from Our mercy his brother Aaron, a prophet. |
وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ ۚ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا (54 ) |
و یاد کن در کتاب خود شرح حال اسماعیل را که بسیار در وعده صادق و رسول و پیغمبری بزرگوار بود. |
And remember/mention in The Book Ishmael , that he truly was truthful (in) the promise, and was a messenger, a prophet. |
وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا (55 ) |
و همیشه اهل بیت خود را به ادای نماز و زکات امر میکرد و او نزد خدایش بندهای پسندیده بود. |
And (he) was ordering/commanding his family/people with the prayers and the charity/purification, and (he) was at his Lord accepted/approved. |
وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ ۚ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا (56 ) |
و یاد کن در کتاب خود احوال ادریس را که او شخصی بسیار راستگو و پیغمبری عظیم الشأن بود. |
And remember/mention in The Book Idris, that he truly was always very truthful, and a prophet. |
وَرَفَعْنَاهُ مَكَانًا عَلِيًّا (57 ) |
و مقام او را بلند و مرتبهاش را رفیع گردانیدیم. |
And We raised him a high and mighty/dignified place/position. |
أُولَٰئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ مِنْ ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِنْ ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ وَمِمَّنْ هَدَيْنَا وَاجْتَبَيْنَا ۚ إِذَا تُتْلَىٰ عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمَٰنِ خَرُّوا سُجَّدًا وَبُكِيًّا ۩ (58 ) |
اینان (که از زکریا تا ادریس اوصافشان یاد شد) همان رسولانی هستند که خدا از میان همه اولاد آدم و اولاد آنان که با نوح در کشتی نشاندیم و اولاد ابراهیم و یعقوب و دیگر کسان که هدایت کرده و برگزیدیم، آنها را به لطف و انعام خود مخصوص گردانید (و حال آنها در بندگی چنان است) که هرگاه آیات خدای رحمن بر آنها تلاوت شود با گریه (شوق و محبت) روی اخلاص بر خاک نهند. |
Those are those who God blessed/praised on them from the prophets from Adam`s descendants; and from who We carried with Noah, , and from Abraham`s and Ishmael`s descendants, and from who We guided and We chose/purified, if the merciful`s verses/evidences are read/recited on them they fell down prostrating and weeping . |
فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ ۖ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا (59 ) |
سپس جانشین آن مردم خداپرست قومی شدند که نماز را ضایع گذارده و شهوتهای نفس را پیروی کردند و اینها به زودی کیفر گمراهی را خواهند دید. |
So succeeded/followed from after them a succession , they lost/wasted/destroyed the prayers, and they212followed the lusts/desires/cravings, so they will/shall meet/find misguidance/failure . |
إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَأُولَٰئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا يُظْلَمُونَ شَيْئًا (60 ) |
مگر آن کس که توبه کند و ایمان آرد و نیکوکار شود، که آنان در این صورت بیهیچ ستم به بهشت ابد داخل خواهند شد. |
Except who repented and believed and made/did correct/righteous deeds, so those, they enter the Paradise, and they are not being caused injustice to/oppressed a thing. |
جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدَ الرَّحْمَٰنُ عِبَادَهُ بِالْغَيْبِ ۚ إِنَّهُ كَانَ وَعْدُهُ مَأْتِيًّا (61 ) |
آن بهشتهای عدنی که خدای مهربان برای بندگان (صالح) خود در غیب این جهان وعده فرمود، و البته وعده خدا یقین به انجام میرسد. |
Treed gardens/paradises (as) eternal residence which the merciful promises His worshippers/slaves with the unseen/hidden , that He truly, His promise was/is coming (E). |
لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا إِلَّا سَلَامًا ۖ وَلَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيهَا بُكْرَةً وَعَشِيًّا (62 ) |
در آن بهشت هرگز سخن لغوی نشنوند بلکه همه گفتارشان سلام (و ستایش یکدیگر) است و در آنجا روزی آنها صبح و شام (بیهیچ رنج) به آنها میرسد. |
They do not hear/listen in it nonsense/senseless talk , except (a) greeting/safety/peace and for them, (is) their provision in it (at) daybreaks/early mornings and (at) evening/first darkness/dinnertime. |
تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي نُورِثُ مِنْ عِبَادِنَا مَنْ كَانَ تَقِيًّا (63 ) |
این همان بهشتی است که ما بندگان پاک متقی خود را بالخصوص وارث آن میگردانیم. |
That (is) the paradise which We make inherit (to) who was fearing and obeying from Our worshippers/slaves. |
وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمْرِ رَبِّكَ ۖ لَهُ مَا بَيْنَ أَيْدِينَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَيْنَ ذَٰلِكَ ۚ وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا (64 ) |
و ما (رسولان و فرشتگان خدا) جز به امر خدای تو از عالم بالا نازل نمیشویم، اوست که بر همه جهانهای پیش رو و پشت سر ما و بین آنها هر چه هست به احاطه علمی آگاه است و پروردگارت هرگز چیزی را فراموش نخواهد کرد. |
And We do not descend except with your Lord`s order/command, for Him what (is) between Our hands, and what (is) behind Us, and what (is) between that, and your Lord was not frequently forgetting. |
رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا فَاعْبُدْهُ وَاصْطَبِرْ لِعِبَادَتِهِ ۚ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا (65 ) |
همان خدایی که آفریننده آسمانها و زمین است و هر چه بین آنهاست، پس باید همان خدای یکتا را پرستش کنی و البته در راه بندگی او صبر و تحمل کن (که اگر او را به خدایی نپرستی) آیا دیگری را مانند او به نام خدا (یی لایق پرستش) خواهی یافت؟ |
The skies`/space`s and the earth`s/Planet Earth`s and what (is) between them (B)`s Lord, so worship Him, and endure patience to His worshipping, do you know (an) equivalent to Him?" |
وَيَقُولُ الْإِنْسَانُ أَإِذَا مَا مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَيًّا (66 ) |
و انسان (بیچاره در امر معاد شک کند و) گوید: آیا چون من بمیرم باز به زودی مرا از قبر بیرون آورده و زنده خواهند کرد؟! |
And the human/mankind says: "Is (it that) if I died, I will/shall (E) be brought out alive! ."(expression of wonderment). |
أَوَلَا يَذْكُرُ الْإِنْسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ يَكُ شَيْئًا (67 ) |
آیا آدمی (برای ایمان به معاد) متذکر آن نمیشود که اول که هیچ محض و معدوم صرف بود ما او را ایجاد کردیم؟ |
Or does not the human remember that We created him from before and (he) was not a thing? |
فَوَرَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَالشَّيَاطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا (68 ) |
قسم به خدای تو که البته آنها را با شیاطین در قیامت محشور میگردانیم، آنگاه همه را احضار خواهیم کرد تا گرد آتش جهنم به زانو درآیند. |
So by your Lord We will gather them (E), and the devils, then We will present/bring them (E) around Hell kneeling/standing on (their) toes. |
ثُمَّ لَنَنْزِعَنَّ مِنْ كُلِّ شِيعَةٍ أَيُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمَٰنِ عِتِيًّا (69 ) |
سپس هر که عتوّ و سرکشی بر فرمان خدای مهربان بیشتر کرده یک یک را از هر فرقه بیرون آریم (تا به دوزخ درافکنیم). |
Then We will remove (E) from every group/party which of them (is) stronger arrogant/disobedience on (to) the merciful. |
ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِينَ هُمْ أَوْلَىٰ بِهَا صِلِيًّا (70 ) |
آنگاه ما آنهایی را که سزاوارتر به درآمدن به آتش دوزخند بهتر میشناسیم. |
Then We are (E) more knowledgeable with (about) those who, they are more worthy/deserving roasting/suffering/burning with (in) it (Hell). |
وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا ۚ كَانَ عَلَىٰ رَبِّكَ حَتْمًا مَقْضِيًّا (71 ) |
و هیچ یک از شما (نوع بشر) باقی نماند جز آنکه به دوزخ وارد شود؛ این حکم حتمی پروردگار توست. |
And that from you (there is not) except (who is) nearing/approaching it , (that) was on (by) your Lord decidedly/positively ordered/executed . |
ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوْا وَنَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيًّا (72 ) |
پس از ورود همه در دوزخ، ما افرادی را که خداترس و باتقوا بودهاند نجات خواهیم داد و ستمکاران را فرو گذاریم تا در آن آتش به زانو درافتند. |
Then We save/rescue those who feared and obeyed, and We leave (disregard) the unjust/oppressors in it kneeling/standing on (their) toes. |
وَإِذَا تُتْلَىٰ عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَيُّ الْفَرِيقَيْنِ خَيْرٌ مَقَامًا وَأَحْسَنُ نَدِيًّا (73 ) |
و هرگاه (در فضیلت مؤمن بر کافر) آیات واضحه ما بر مردم تلاوت شود کافران (غنی و متکبر) به مؤمنان (در مقام مفاخره) گویند: کدام یک از ما دو فرقه مقاماتمان بهتر و مجلس و انجمنمان نیکوتر خواهد بود؟ |
And when Our evidences/verses evidences are read/recited on (to) them, those who disbelieved said to those who believed: "Which (of) the two groups/parties/flocks is (in) better residence and best gathering/assembly/club?" |
وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هُمْ أَحْسَنُ أَثَاثًا وَرِئْيًا (74 ) |
در صورتی که ما پیش از این کافران چه گروههای بسیاری را که از اینها داراتر و خوشتر بودند همه را هلاک گردانیدیم. |
And how many We destroyed from before them from people of one era/generation/century? They are better home effects/money and appearance/pleasant appearance. |
قُلْ مَنْ كَانَ فِي الضَّلَالَةِ فَلْيَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمَٰنُ مَدًّا ۚ حَتَّىٰ إِذَا رَأَوْا مَا يُوعَدُونَ إِمَّا الْعَذَابَ وَإِمَّا السَّاعَةَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَكَانًا وَأَضْعَفُ جُنْدًا (75 ) |
بگو که هر کس که به راه کفر و ضلالت رفت خدای مهربان به او مهلت میدهد تا آن ساعت که وعده عذاب را به چشم خود ببینند که یا عذاب (قتل و اسیری) چشد یا ساعت قیامت وی را فرا رسد، پس کافران به زودی خواهند دانست که (از مؤمن و کافر) کدام یک روزگارش بدتر و سپاهش ضعیفتر است! |
Say: "Who was in the misguidance, so the merciful will extend/spread (E) for him extension/spreading until when they saw/understood what they are being promised, either the torture, and either the Hour/Resurrection , so they will know who he is worst (in) a place/position, and weaker soldiers/warriors." |
وَيَزِيدُ اللَّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدًى ۗ وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ مَرَدًّا (76 ) |
و خدا هدایت یافتگان را بر هدایت میافزاید و اعمال صالحی که (اجرش نعمت) ابدی است نزد پروردگار تو بهتر (از مال و جاه فانی دنیا) است هم از جهت ثواب الهی و هم از جهت حسن عاقبت اخروی. |
And God increases those who were guided (in) guidance, and the remainders the correct/righteous deeds (are) better at your Lord a replacement/compensation and better (in) a return. |
أَفَرَأَيْتَ الَّذِي كَفَرَ بِآيَاتِنَا وَقَالَ لَأُوتَيَنَّ مَالًا وَوَلَدًا (77 ) |
(ای رسول) دیدی حال آن کس را که به آیات ما کافر شد (مانند عاص بن وائل کافر) و (به خبّاب بن ارت مؤمن به استهزاء و مسخره) گفت: من البته مال و فرزند بسیار (در بهشت هم) خواهم داشت (و آنجا طلب تو را میدهم)؟! |
So did you see/understand who disbelieved with Our evidences/verses, and said: "I will be given213property/possession/wealth and children ?" |
أَطَّلَعَ الْغَيْبَ أَمِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمَٰنِ عَهْدًا (78 ) |
آیا بر عالم غیب آگاهی یافته یا از خدای رحمن (بر خود) عهدی گرفته است (که در عالم آخرت هم دارای نعمت و ثروت باشد). |
Has he seen/been informed (of) the unseen/absent , or he took/received at the merciful a promise/contract ? |
كَلَّا ۚ سَنَكْتُبُ مَا يَقُولُ وَنَمُدُّ لَهُ مِنَ الْعَذَابِ مَدًّا (79 ) |
هرگز چنین نیست، ما البته آنچه گوید خواهیم نوشت و سخت بر عذابش خواهیم افزود. |
No but, We will write/dictate what he says, and We extend/spread to him from the torture extension/spreading. |
وَنَرِثُهُ مَا يَقُولُ وَيَأْتِينَا فَرْدًا (80 ) |
و آنچه (از مال و متاع و فرزند) که (به مفاخرت و غرور دایم) در گفتار داشت ما وارث آن شویم و او بیکس و تنها به جانب ما بازآید. |
And We make him inherit what he says, and he comes to Us singly/alone. |
وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِيَكُونُوا لَهُمْ عِزًّا (81 ) |
و مشرکان، خدای یگانه را ترک گفته و خدایان باطل (مانند بتها و فراعنه) را برای عزت و احترام دنیوی برگرفتند. |
And they took/received from other than God gods, to be for them glory/might/honour . |
كَلَّا ۚ سَيَكْفُرُونَ بِعِبَادَتِهِمْ وَيَكُونُونَ عَلَيْهِمْ ضِدًّا (82 ) |
چنین نیست، بلکه به زودی پرستش آن خدایان باطل را انکار کنند و به خصومت آنها برخیزند. |
No but they will disbelieve with their worshipping, and they (are) on them adversaries/opponents . |
أَلَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّيَاطِينَ عَلَى الْكَافِرِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا (83 ) |
آیا ندیدی که ما شیاطین را بر سر کافران فرستادیم تا سخت آنها را تحریک کنند (و به وهم و خیالات باطل دنیا آنان را به گناه اندازند و از سعادت ابد محرومشان سازند). |
Do you not see/understand that We sent the devils on (to) the disbelievers, they penetrate their minds/influence them penetration of their minds/influence. |
فَلَا تَعْجَلْ عَلَيْهِمْ ۖ إِنَّمَا نَعُدُّ لَهُمْ عَدًّا (84 ) |
پس تعجیل در کار آنها مکن که ما حساب (روز و ساعت عذاب) آنان را کاملا در نظر داریم. |
So do not hurry/hasten/rush on them, but We count for them counting. |
يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمَٰنِ وَفْدًا (85 ) |
(یاد آور) روزی که متقیان را به سوی خدای مهربان به اجتماع محشور گردانیم. |
A day We gather the fearing and obeying to the merciful (as) a delegation of dignitaries. |
وَنَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلَىٰ جَهَنَّمَ وِرْدًا (86 ) |
و بدکاران را تشنه لب به سوی آتش دوزخ برانیم. |
And We drive (herd) the criminals/sinners to Hell successively in groups. |
لَا يَمْلِكُونَ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمَٰنِ عَهْدًا (87 ) |
در آن روز هیچ کس مالک شفاعت نباشد مگر کسی که (به پرستش حق) از خدای مهربان عهدنامه (توحید کامل و شفاعت) دریافته است. |
They do not own/possess the mediation, except who took/received at the merciful a promise/contract . |
وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَٰنُ وَلَدًا (88 ) |
و کافران گفتند که خدای رحمان فرزند برگرفته! |
And they said: "The merciful took/received a child (son)." |
لَقَدْ جِئْتُمْ شَيْئًا إِدًّا (89 ) |
(ای کافران) همانا شما سخنی بسیار زشت و منکر بر زبان آوردید. |
You had come (with) a blasphemous/disastrous thing. |
تَكَادُ السَّمَاوَاتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَتَنْشَقُّ الْأَرْضُ وَتَخِرُّ الْجِبَالُ هَدًّا (90 ) |
نزدیک است از این گفته زشت و عقیده باطل آسمانها از هم فرو ریزد و زمین بشکافد و کوهها متلاشی گردد. |
The skies/space are about to/almost split/crack/cleave from it, and the earth/Planet Earth splits/cracks open ,and the mountains fall down (in) demolition and breaking down into pieces violently with noise. |
أَنْ دَعَوْا لِلرَّحْمَٰنِ وَلَدًا (91 ) |
چرا که برای خدای مهربان فرزندی (مسیح و عزیر و ملایک را) دعوی کردند. |
That (E) they called to the merciful a child (son). |
وَمَا يَنْبَغِي لِلرَّحْمَٰنِ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَدًا (92 ) |
در صورتی که هرگز خدای رحمن را (که منزه از مثل و مانند است) فرزند داشتن سزاوار نخواهد بود. |
And (it) would not (be) to the merciful that He takes a child (son). |
إِنْ كُلُّ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِلَّا آتِي الرَّحْمَٰنِ عَبْدًا (93 ) |
بلکه هیچ موجودی در آسمانها و زمین نیست جز اینکه خدا را بنده فرمانبردار است. |
That every/each whom (is) in the skies/space and the earth/Planet Earth except is coming (E) (to) the merciful (as) a worshipper/slave . |
لَقَدْ أَحْصَاهُمْ وَعَدَّهُمْ عَدًّا (94 ) |
محقّقا او به شماره همه موجودات کاملا آگاه است. |
He had counted/completed them and He counted them counting. |
وَكُلُّهُمْ آتِيهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَرْدًا (95 ) |
و تمام آنها روز قیامت منفرد و تنها به پیشگاه حضرتش حضور مییابند. |
And all of them are coming to Him (in) the Resurrection Day singly/alone/one. |
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَٰنُ وُدًّا (96 ) |
همانا آنان که به خدا ایمان آوردند و نیکوکار شدند خدای رحمان آنها را (در نظر خلق و حق) محبوب میگرداند. |
That those who believed and made/did the correct/righteous deeds, the merciful will make/create for them love/affection. |
فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَتُنْذِرَ بِهِ قَوْمًا لُدًّا (97 ) |
ما حقایق این قرآن را بیتردید به زبان تو سهل و آسان کردیم تا به آن اهل تقوا را بشارت دهی و معاندان لجوج را بترسانی. |
So but We eased it with your tongue/language, to announce good news with it (to) the fearing and obeying, and warn/give notice with it (to) a nation (in) harsh/violent dispute |
وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هَلْ تُحِسُّ مِنْهُمْ مِنْ أَحَدٍ أَوْ تَسْمَعُ لَهُمْ رِكْزًا (98 ) |
و چه بسیار اقوامی از اهل عناد را که پیش از این معاندین هلاک ساختیم!آیا چشم تو به احدی از آنها دیگر خواهد افتاد؟یا کمترین صدایی از آنان خواهی شنید؟ |
And how many before them We destroyed from people of one era/generation/century, do you sense/feel from them from anyone, or hear for them (a) low voice/whisper/faint sound?214 |
بازگشت به انتخاب سوره های قرآن کریم |
|