بی بدیل  - Bibadil
10 اردیبهشت 1403   29 آوریل 2024
نام کاربر:
کاربر مهمان



به جامعه مجازی بی بدیل بپیوندید... ورود ثبت نام
سردرگمی مدیریتی و تئاتر كرونایی؛

هنر تئاتر و روایت یك حواس پرتی جمعی ما فیل بودیم در تاریكی!

هنر تئاتر و روایت یك حواس پرتی جمعی ما فیل بودیم در تاریكی! كوروش نریمانی معتقد می باشد به رسمیت نشناختن تئاتر بعنوان شغل ریشه تمامی مشكلات و معضلاتی است كه در مقاطع و شرایط مختلف برای هنرمندان تئاتر همچون شرایط كرونایی، وجود دارد.



به گزارش بی بدیل دات کام به نقل از مهر، کوروش نریمانی نمایشنامه نویس و کارگردان تئاتر همچون دیگر هنرمندان این حوزه در شرایط کرونایی فعلی چشم انداز روشنی برای تئاتر ندارد اما او دلیل این امر را کرونا و شیوع این ویروس و تعطیلی فعالیتهای تئاتری نمی داند.
نریمانی اعتقاد دارد مشکل تئاتر و هنرمندان تئاتر ما ریشه ای تر از زمانی است که کرونا آنها را به تعطیلی کشانده؛ مشکل اساسی به رسمیت نشناختن تئاتر بعنوان یک شغل است.
وی طی یادداشتی که برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته است، درباره وضعیت و شرایط تئاتر و هنرمندان این عرصه و فقدان سیاست فرهنگی و هنری از طرف مدیران، مسئولان و تصمیم گیرندگان نکاتی را مطرح کرده است که در ادامه می خوانید:
«ما «فیل» بودیم در تاریکی!
در دهه هفتاد، وقتی برای نخستین یا دومین بار برای اجرای نمایشی به یک سفر خارجی رفته بودیم، پلیس فرودگاه با دیدن پاسپورت های ما یکی یکی درنگ می کرد و به چهره هایمان زُل می زد. حس خوبی نداشتیم و نمی دانستیم این زُل زدن به صورت هر کداممان برای چیست؟ فرصتی هم نبود که از نفر جلویی مان که از گیت بازرسی عبور می کرد بپرسیم جریان چیست؟ امّا بعد خیلی زود فهمیدیم.
درست زمانی که به قرنی تازه پا می گذاریم، هنوز پس از چند دهه، شغل ما به رسمیّت شناخته نشده است. در کلام و گفتار، شاید! در اخبار ریز و درشت، شاید! در هنگامه ناسزا گفتن و ناروا بستن، شاید! امّا آنجا که صحبت از حق و حقوقی در بین است، نه! وقتی پلیس پرسید: شغلتان چیست؟ و ما هر کدام به فراخور حرفه مان پاسخ دادیم: نویسنده یا کارگردان یا بازیگر یا هر حرفه دیگری که در تئاتر داشتیم. پلیس بلافاصله با تعجب می پرسید: پس اینجا چرا در پاسپورتتان چیزی بعنوان حرفه شما ثبت نشده است؟ و ما تازه متوجه موضوعی به این سادگی و در عین حال تلخ و گزنده می شدیم که هویّت حرفه ای ما را انکار می کرد و ما شاید سرخوشانه از آن غافل بودیم!
حالا، درست زمانی که به قرنی تازه پا می گذاریم، هنوز پس از چند دهه، شغل ما به رسمیّت شناخته نشده است. در کلام و گفتار، شاید! در اخبار ریز و درشت، شاید! در هنگامه ناسزا گفتن و ناروا بستن، شاید! امّا آنجا که صحبت از حق و حقوقی در بین است، نه!!
در تمام این سال ها، دولتمردان و مجلس نشینان و مسئولان و شهرداران و مدیران ریز و درشت، حرفه «تئاتر» برایشان ناشناخته و گنگ و نامفهوم بوده. با وجود اینکه خودشان و اهل و عیال و اطرافیانشان - دست کم بوسیله تلویزیون های درشت منازلشان - اغلب ما را گاهی حتی بیشتر از بستگان خود دیده اند و می شناسند! با وجود اینکه به منظور زندگی خصوصی و سرنوشت شخصی بازیگرانمان، بیشتر از پدران و مادرانمان کنجکاو و نگرانند! امّا برای حق و حقوق اجتماعی مان، نه!!
حالا مردم کوچه و بازار، حرفه ما را به رسمیّت می شناسند، امّا دولتمردان و مجلس نشینان و شهرداران و مدیران ریز و درشت، انگار در یک حواس پرتی عمدی و جمعی، ترجیح داده اند تا ابد حرفه ای به نام «تئاتر» یا اصولاً هویّتی حقوقی به نام «هنرمند» به ذهن شان خطور نکند! و ما چه نماییم که دولتمردان و مجلس نشینان و شهرداران و مدیرانمان، کمتر از مردم کوچه و بازار با هنر و تئاتر و فرهنگ آشنایند؟ به چه زبانی می شود به آنها اظهار داشت که بخش اعظم ناکارآمدی تصمیمات و مناسبات و دستوراتتان، ناشی از عدم درک لطافت و ظرافت و لزوم هنر و فرهنگ است؟ و کجاست آنجا که مقرر است به این بیگانه پنداری رسمی اهل هنر و فرهنگ اختتام بدهد؟!
حالا در میانه بلوایی که ویروس ویرانگر «کرونا» به جان زندگی مان انداخته، تازه عمق و ریشه این نابسامانی و غفلت و نامهربانی در به رسمیّت نشناختن تئاتر بعنوان یک شغل رسمی و مشخص، خودش را نشان داده است. تازه این پرده ی کهنه کنار زده شده و عمق فاجعه دارد خودرا نشان داده است. حالا می شود بهتر فهمید که نادیده گرفته شدن «تئاتر» بعنوان یک حرفه، ریشه خیلی از مصائبی است که بر اهل این هنر رفته و حالا در بحبوحه این بیماری نفس گیر، گریبان اهالی تئاتر و فرهنگ را گرفته است. حالا دیگر حتی باز شدن سالن های تئاتری هم، شاید چندان دردی دوا نکند و تنها آبی باشد بر آتش دلِ عاشقِ طایفه ای که جز نیکی و صلاح و بهبودی برای وطن و هموطنانش نخواست و نمی خواهد.
مادام که تئاتر، بعنوان یک حرفه شناسنامه دار و مشخص به رسمیت شناخته نشود، تا زمانی که به مسئولان نباورانیم که فارغ التحصیلان دانشکده ها و دانشگاه های ریز و درشتی که برپا کرده اند، صاحب شغلی به نام «تئاتر» اند، همین آش است و همین کاسه. این کف مطالبه ما هنرمندان تئاتری بایستی می بود. این حق قانونی و شهروندی را خیلی وقت ها پیش بایستی مطالبه می کردیم و نکردیم.
شاید ما زیادی مهربان بودیم. شاید ما زیادی بیگانه به نظر می آمدیم. فیلی بودیم در تاریکی، که باید به روشنایی می آمدیم تا دیده شویم. خوب هم دیده شویم.

1399/08/02
16:03:51
5.0 / 5
923
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۴ بعلاوه ۲
تمام حقوق معنوی سایت بی بدیل طبق قوانین مالکیت معنوی محفوظ میباشد
درباره ما  پیشنهادات  تبادل لینک
سایت بی بدیل دات کام  ،