بی بدیل  - Bibadil
07 اردیبهشت 1403   26 آوریل 2024
نام کاربر:
کاربر مهمان



به جامعه مجازی بی بدیل بپیوندید... ورود ثبت نام

قرآن کریم ، سوره الشعراء

از نوع مکی ، جزء 19  مشتمل بر 227 آیه


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ طسم (1 )
طسم (اسراری است بین خدا و رسول) T S M .

تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ (2 )
این قرآن آیات کتاب روشن خداست. Those are The Book`s, the clear/evident verses/evidences .

لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ (3 )
(ای رسول ما) تو چنان در اندیشه هدایت خلقی که خواهی جان عزیزت را از غم اینکه ایمان نمی‌آورند هلاک سازی! Maybe/perhaps you (are) exhausting/destroying yourself from anger that they not be believing.

إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ (4 )
ما اگر بخواهیم از آسمان آیت قهری نازل گردانیم که همه به جبر گردن زیر بار (ایمان به) آن فرود آرند. If We want We descend on them from the sky an evidence/sign , so their necks continued/became to it bending/leaning .

وَمَا يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنَ الرَّحْمَٰنِ مُحْدَثٍ إِلَّا كَانُوا عَنْهُ مُعْرِضِينَ (5 )
و (وای بر اینان که) هیچ آیت و ذکر تازه‌ای از خدای رحمان بر آنها نیاید جز آنکه از آن اعراض می‌کنند. And none from a reminder initiated/originated from the merciful comes to them except they were from it objecting/opposing .

فَقَدْ كَذَّبُوا فَسَيَأْتِيهِمْ أَنْبَاءُ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ (6 )
همانا این کافران آیات خدا را تکذیب کردند و به زودی خبر آنچه بدان استهزاء می‌کنند به آنان خواهد رسید. So they had lied/denied/falsified so (the) news/information (of) what they were with it mocking/making fun of, will come to them.

أَوَلَمْ يَرَوْا إِلَى الْأَرْضِ كَمْ أَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ (7 )
آیا در زمین به دیده عبرت نظر نکردند که ما چه انواع گوناگون از نباتات پر سود از آن برویانیدیم؟ Do they not see to the earth/Planet Earth how many/much We sprouted/grew in it from every/each generous pair .

إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً ۖ وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (8 )
همانا در این کار آیتی (از لطف و رحمت و علم و قدرت خدا بر هوشمندان) آشکار است و باز اکثر اینان ایمان نمی‌آورند. That in that (is) an evidence/sign (E) , and most of them were not believing.

وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (9 )
و همانا پروردگار تو بسیار مقتدر و مهربان است. And that your Lord He is (E) the glorious/mighty , the merciful.

وَإِذْ نَادَىٰ رَبُّكَ مُوسَىٰ أَنِ ائْتِ الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (10 )
و (یاد آر) هنگامی که خدایت به موسی ندا کرد که اینک به سوی قوم ستمکار روی آور. And when Moses called/cried (to) your Lord that: "Come/bring the nation the unjust/oppressive."

قَوْمَ فِرْعَوْنَ ۚ أَلَا يَتَّقُونَ (11 )
به سوی قوم ستمکار فرعون که آیا باز هم نمی‌خواهند خدا ترس و پرهیزگار شوند؟ Pharaoh`s nation, do they not fear and obey?

قَالَ رَبِّ إِنِّي أَخَافُ أَنْ يُكَذِّبُونِ (12 )
موسی عرض کرد: ای پروردگار، از آن می‌ترسم که فرعونیان سخت مرا تکذیب کنند. He said: "My Lord, that I, I fear that they deny me .

وَيَضِيقُ صَدْرِي وَلَا يَنْطَلِقُ لِسَانِي فَأَرْسِلْ إِلَىٰ هَارُونَ (13 )
و (از کفر آنها) دلتنگ شوم و عقده زبانم (به هدایت آنان) باز نگردد، پس به سوی هارون (برادرم) فرست (تا با من به رسالت روانه شود). And my chest narrows/tightens and my tongue/speech does not speak/clarify, so send to Aaron .

وَلَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ فَأَخَافُ أَنْ يَقْتُلُونِ (14 )
و بر من از این قوم (قبطی) گناهی است که می‌ترسم به قتلم رسانند. And for them on (against) me (is) a crime, so I fear that they kill me.

قَالَ كَلَّا ۖ فَاذْهَبَا بِآيَاتِنَا ۖ إِنَّا مَعَكُمْ مُسْتَمِعُونَ (15 )
خدا به موسی فرمود: هرگز (مترس که شما را نمی‌کشند) ، پس با برادرت هارون بدین معجزات و آیات ما به سوی آنان بروید که ما همه جا با شما هستیم و گفتار شما را می‌شنویم. He said: "No but, so you (B) go/go away with Our verses/evidences/signs, that We are with you hearing/listening."

فَأْتِيَا فِرْعَوْنَ فَقُولَا إِنَّا رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِينَ (16 )
هر دو به اتفاق به جانب فرعون روید و بگویید که ما رسول پروردگار جهانیم. So you (B) come to Pharaoh, so say (B): `That we are messenger(s) (of) the creations all together`s/(universes`) Lord.`

أَنْ أَرْسِلْ مَعَنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ (17 )
با این پیام که طایفه بنی اسرائیل را با ما (از مصر به فلسطین) بفرست. `That send with us Israel`s sons and daughters.`

قَالَ أَلَمْ نُرَبِّكَ فِينَا وَلِيدًا وَلَبِثْتَ فِينَا مِنْ عُمُرِكَ سِنِينَ (18 )
فرعون گفت: تو نه آن کودکی که ما پروردیم و سالها عمرت در نزد ما گذشت؟ He said: "Did we not bring you up in (between) us (as) a child/new born, and you stayed/remained in (between) us years from your lifetime?"

وَفَعَلْتَ فَعْلَتَكَ الَّتِي فَعَلْتَ وَأَنْتَ مِنَ الْكَافِرِينَ (19 )
و آن فعل زشت (قتل نفس) از تو سر زد و (به خدایی ما) کافر بودی؟ And you made/did your one deed/act which you made/did, and you are from the disbelievers.

قَالَ فَعَلْتُهَا إِذًا وَأَنَا مِنَ الضَّالِّينَ (20 )
موسی گفت: آری من چنین فعلی را مرتکب شدم (ولی نه بر عمد بلکه) در آن هنگام من (برای نجات سبطیان از ظلم قبطیان) به وادی حیرت سرگردان و از گمشدگان (دیار شما) بودم (و کاری به قصد نجات مظلومی کردم به قتل خطایی منتهی شد). He said: "I made/did it then, and (while) I am from the misguided."

فَفَرَرْتُ مِنْكُمْ لَمَّا خِفْتُكُمْ فَوَهَبَ لِي رَبِّي حُكْمًا وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُرْسَلِينَ (21 )
و آن گاه از ترس شما گریختم تا آنکه خدای من مرا علم و حکمت عطا فرمود و از پیغمبران خود قرار داد. So I escaped/fled from you when I feared you, so my Lord granted for me judgment/rule, and He made/put me from the messengers.

وَتِلْكَ نِعْمَةٌ تَمُنُّهَا عَلَيَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِي إِسْرَائِيلَ (22 )
و (بازگو) این که طایفه بنی اسرائیل را بنده خود کرده‌ای این هم نعمتی است که منّت آن بر من می‌نهی؟ And that is a blessing/goodness you brag/remind me repetitiously of , that you enslaved Israel`s sons and daughters.

قَالَ فِرْعَوْنُ وَمَا رَبُّ الْعَالَمِينَ (23 )
باز فرعون به موسی گفت: ربّ العالمین چیست؟ Pharaoh said: "And what (is) the creations all together`s/(universes`) Lord?"

قَالَ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا ۖ إِنْ كُنْتُمْ مُوقِنِينَ (24 )
موسی جواب داد: خدای آسمانها و زمین است و آنچه ما بین آنهاست، اگر به یقین باور دارید. He (Moses) said: "Lord (of) the skies/space and the earth/Planet Earth, and what (is) between them (B), if youwere sure/certain."

قَالَ لِمَنْ حَوْلَهُ أَلَا تَسْتَمِعُونَ (25 )
فرعون روی به درباریانش کرد و گفت: آیا نمی‌شنوید (که این مرد چه دعوی بی‌دلیل می‌کند). He (Pharaoh) said to whom (was) around/surrounding him: "Do you not hear/listen?"

قَالَ رَبُّكُمْ وَرَبُّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ (26 )
موسی گفت: همان خدایی است که شما و پدران پیشین شما را بیافرید. He (Moses) said: "Your Lord, and your first/beginning father`s/forefather`s Lord."

قَالَ إِنَّ رَسُولَكُمُ الَّذِي أُرْسِلَ إِلَيْكُمْ لَمَجْنُونٌ (27 )
باز فرعون گفت: این رسولی که به سوی شما به رسالت فرستاده شده سخت دیوانه است. He (Pharaoh) said: "That your messenger who was sent to you (is) mad/insane (E)."

قَالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَمَا بَيْنَهُمَا ۖ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ (28 )
باز موسی گفت: همان آفریننده مشرق و مغرب (و روز و شب) است و هر چه بین اینها موجود است، اگر شما (در قدرت حق) تعقل کنید. He (Moses) said: "Lord (of) the sunrise/east and the sunset/west and what (is) between them (B) if you were reasoning/comprehending ."

قَالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَٰهًا غَيْرِي لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ (29 )
باز فرعون گفت: اگر غیر من خدایی را بپرستی البته تو را به زندان خواهم کشید. He (Pharaoh) said: "If (E) you took/received a god other than me, I will make you (E) from the imprisoned/prisoners."

قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكَ بِشَيْءٍ مُبِينٍ (30 )
موسی باز پاسخ داد: اگر هم حجت و معجزی (بر صدق دعوی خود) بر تو آورده باشم (بازم به زندان کشی). He (Moses) said: "Even if I came to you with a clear/evident thing."

قَالَ فَأْتِ بِهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (31 )
فرعون گفت: آن معجزه را بیار اگر راست می‌گویی؟ He (Pharaoh) said: "So come/bring with it if you were from the truthful."

فَأَلْقَىٰ عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ ثُعْبَانٌ مُبِينٌ (32 )
در آن موقع موسی عصای خود بیفکند که ناگاه اژدهایی عظیم پدیدار گشت. So he threw/threw away his stick/cane, so then it is (a) clear/evident snake.

وَنَزَعَ يَدَهُ فَإِذَا هِيَ بَيْضَاءُ لِلنَّاظِرِينَ (33 )
و نیز دست خود (از گریبان) بیرون آورد که ناگاه سپید و رخشان به چشم بینندگان آشکار گردید. And he removed/pulled his hand so then it is white to the lookers/seers .

قَالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ إِنَّ هَٰذَا لَسَاحِرٌ عَلِيمٌ (34 )
فرعون رو به درباریانش کرد و گفت: این مرد ساحری بسیار ماهر و داناست. He said to the nobles/assembly around/surrounding him, that, that (is) a knowledgeable magician/sorcerer (E):

يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ (35 )
که می‌خواهد بدین سحر و شعبده‌ها شما (مردم مصر) را از کشور خود آواره کند، حال شما چه می‌فرمایید؟ He wants/intends that he brings you out from your land with his magic/sorcery, so what (do) you order/command?

قَالُوا أَرْجِهْ وَأَخَاهُ وَابْعَثْ فِي الْمَدَائِنِ حَاشِرِينَ (36 )
آنها به فرعون گفتند: او و برادرش را زمانی باز دار و افرادی را برای جمع کردن مردم در شهرها بفرست. They said: "Delay/postpone him and his brother and send in the villages/urban cities gatherers."

يَأْتُوكَ بِكُلِّ سَحَّارٍ عَلِيمٍ (37 )
تا ساحران ماهر زبر دست را (برای دفاع او) نزدت حاضر آورند. They come to you with every knowledgeable magician/sorcerer.

فَجُمِعَ السَّحَرَةُ لِمِيقَاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ (38 )
آن گاه ساحران را بر حسب وعده به روز معیّن حاضر ساختند. So the magicians/sorcerers were gathered/collected to a known appointed place day/time .

وَقِيلَ لِلنَّاسِ هَلْ أَنْتُمْ مُجْتَمِعُونَ (39 )
و مردم شهر را گفتند: چه بهتر که همه در آن روز جمع باشید (تا واقعه را مشاهده کنید). And (it) was said to the people: "Are you gathering/uniting?

لَعَلَّنَا نَتَّبِعُ السَّحَرَةَ إِنْ كَانُوا هُمُ الْغَالِبِينَ (40 )
باشد که ما هم اگر ساحران غالب شدند از آنان پیروی کنیم. Maybe/perhaps we follow the magicians/sorcerers, if they, they were, the defeaters .

فَلَمَّا جَاءَ السَّحَرَةُ قَالُوا لِفِرْعَوْنَ أَئِنَّ لَنَا لَأَجْرًا إِنْ كُنَّا نَحْنُ الْغَالِبِينَ (41 )
و چون ساحران حضور فرعون آمدند با وی گفتند: آیا اگر (بر موسی) غالب آییم اجری خواهیم داشت؟ So when the magicians/sorcerers came, they said to Pharaoh: "Is for us a reward/wage/fee (E) if we, we were the defeaters ?"

قَالَ نَعَمْ وَإِنَّكُمْ إِذًا لَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ (42 )
فرعون گفت: آری البته علاوه بر اجر خدمت از مقربان (درگاهم) نیز خواهید شد. He said: "Yes and you are then from (E) the neared/closer."

قَالَ لَهُمْ مُوسَىٰ أَلْقُوا مَا أَنْتُمْ مُلْقُونَ (43 )
(چون ساحران به معارضه حاضر شدند) موسی به آنها گفت: اینک شما بساط سحر خود هر چه می‌خواهید به کار اندازید. Moses said to them: "Throw/throw away what you are throwing/throwing away."

فَأَلْقَوْا حِبَالَهُمْ وَعِصِيَّهُمْ وَقَالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغَالِبُونَ (44 )
ساحران هم رسن و طنابها و چوبهای سحر خود را بیفکندند و به عزت فرعون قسم یاد کردند که (بر موسی) البته غالب خواهیم شد. So they threw/threw away their ropes/ties and their sticks/canes, and they said: "With Pharaoh`s glory/might ,that we, we are the defeaters ."

فَأَلْقَىٰ مُوسَىٰ عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ تَلْقَفُ مَا يَأْفِكُونَ (45 )
در آن حال موسی عصای خود را بیفکند که ناگاه (اژدهایی عظیم شد و) همه وسایل سحر انگیزی ساحران را به کام فرو می‌برد. So Moses threw/threw away his stick/cane, so then it snatches/swallows quickly what they lie/falsify.

فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سَاجِدِينَ (46 )
ساحران که این معجزه بدیدند (و قطعا دانستند سحر نیست، پیش موسی) به سجده افتادند. So the magicians/sorcerers were thrown/thrown away prostrating.

قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِينَ (47 )
گفتند: ما به خدای عالمیان ایمان آوردیم. They said: "We believed with the creations all together`s/(universes`) Lord."

رَبِّ مُوسَىٰ وَهَارُونَ (48 )
پروردگار موسی و هارون. Moses` Lord and Aaron`s.

قَالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ ۖ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ ۚ لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ (49 )
فرعون به ساحران گفت: چرا بی‌اجازه من ایمان به موسی آوردید؟همانا معلوم است که این استاد بزرگ شماست که شما را ساحری آموخته!پس به زودی کیفر خود را خواهید دید، دست و پای شما را به اختلاف (دو طرف چپ و راست) قطع می‌کنم آن گاه همه را به دار می‌کشم. He said: "You believed to him before that I permit/allow for you, that he truly is your greatest/teacher and leader (E) who taught/instructed you the magic/sorcery, so you will/shall (E) know I will cut off/sever (E) your hands and your feet from opposites (sides), and I will crucify you/place you on crosses (E) all/all together."

قَالُوا لَا ضَيْرَ ۖ إِنَّا إِلَىٰ رَبِّنَا مُنْقَلِبُونَ (50 )
ساحران گفتند: (از این دار و قتل به ما) هیچ زیانی نخواهد رسید چون (بعد از مرگ) به سوی خدای خود باز می‌گردیم. They said: "No harm/pain , that we to our Lord are returning ."

إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لَنَا رَبُّنَا خَطَايَانَا أَنْ كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ (51 )
ما از خدا امید آن داریم که به لطف خویش از گناهان ما درگذرد چون اول ما به او ایمان آوردیم. That we wish/hope/covet that our Lord forgives for us our sins/mistakes , that we were first (of)259the believers.

وَأَوْحَيْنَا إِلَىٰ مُوسَىٰ أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي إِنَّكُمْ مُتَّبَعُونَ (52 )
و ما به موسی وحی کردیم که بندگان مرا شبانه (از شهر مصر) بیرون بر که شما را (فرعونیان) تعقیب خواهند کرد. And We inspired/transmitted to Moses that: "Travel/depart at night with My worshippers/slaves, that you are being followed."

فَأَرْسَلَ فِرْعَوْنُ فِي الْمَدَائِنِ حَاشِرِينَ (53 )
آن گاه فرعون رسول برای جمع آوری لشکر به شهرها فرستاد. So Pharaoh sent in the cities/towns gatherers (who said):

إِنَّ هَٰؤُلَاءِ لَشِرْذِمَةٌ قَلِيلُونَ (54 )
(و برای تبلیغات به آنها می‌گفتند که) همانا طایفه بنی اسرائیل عده قلیلی هستند. That, those (are) a small group/portion (E) few/little.

وَإِنَّهُمْ لَنَا لَغَائِظُونَ (55 )
که ما را به خشم آورده‌اند. And that they truly are for us angering/enraging (E).

وَإِنَّا لَجَمِيعٌ حَاذِرُونَ (56 )
و ما لشکری همه نیرومند و مسلح به اسلحه کاملیم. And that we (E) (are) all together (E) cautious .

فَأَخْرَجْنَاهُمْ مِنْ جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ (57 )
پس (با وجود این همه دعوی‌ها) ما آنها را از باغهای مصفّا با نهرهای آب روان بیرون کردیم. So We brought them out from treed gardens/paradises and water springs/wells.

وَكُنُوزٍ وَمَقَامٍ كَرِيمٍ (58 )
و نیز از گنج‌ها و ثروتها و مقامات عالیه ریاست بیرون آوردیم (و به دریای هلاک افکندیم). And treasures/buried treasures and (an) honoured/generous position/status.

كَذَٰلِكَ وَأَوْرَثْنَاهَا بَنِي إِسْرَائِيلَ (59 )
آری این چنین کردیم و (قوم ضعیف) بنی اسرائیل را وارث آن شهر و دیارها و ثروت و مقامها گردانیدیم. As/like that, and We made it be inherited (to) Israel`s sons and daughters.

فَأَتْبَعُوهُمْ مُشْرِقِينَ (60 )
پس صبحگاه فرعونیان موسی و بنی اسرائیل را تعقیب کردند. So they followed them at sunrise.

فَلَمَّا تَرَاءَى الْجَمْعَانِ قَالَ أَصْحَابُ مُوسَىٰ إِنَّا لَمُدْرَكُونَ (61 )
چون دو لشکر روبرو شدند اصحاب موسی گفتند: اینک به دست فرعونیان خواهیم افتاد. So when the two groups/gatherings saw each other, Moses` friends/company said: "That we are being caught up/overtaken (E) ."

قَالَ كَلَّا ۖ إِنَّ مَعِيَ رَبِّي سَيَهْدِينِ (62 )
موسی گفت: هرگز چنین نیست، که خدا با من است و مرا به یقین راهنمایی خواهد کرد. He said: "No but that truly with me (is) my Lord, He will guide me."

فَأَوْحَيْنَا إِلَىٰ مُوسَىٰ أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْبَحْرَ ۖ فَانْفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ (63 )
پس ما به موسی وحی کردیم که عصای خود را به دریا (ی نیل) زن، چون زد دریا شکافت و آب هر قطعه دریا مانند کوهی بزرگ بر روی هم قرار گرفت. So We inspired/transmitted to Moses that: "Beat/strike/move with your stick/cane the sea/large body of water ." So it broke in half/split open/cracked, so every/each part/piece was as the huge mountain, the great.

وَأَزْلَفْنَا ثَمَّ الْآخَرِينَ (64 )
و دیگران (یعنی فرعونیان) را (از پی بنی اسرائیل) به نزدیک دریا آوردیم. And We advanced/brought near the others/lasts there at the same time or place (We made them almost catch up).

وَأَنْجَيْنَا مُوسَىٰ وَمَنْ مَعَهُ أَجْمَعِينَ (65 )
و موسی و کلیه همراهانش را به ساحل سلامت رسانیدیم. And We saved/rescued Moses and who (is) with him all/all together.

ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِينَ (66 )
آن گاه قوم دیگر همه را به دریا غرق کردیم. Then We drowned/sunk the others .

إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً ۖ وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (67 )
همانا در این هلاک فرعونیان آیت بزرگی (برای عبرت و موعظه مردم) بود لیکن اکثر خلق ایمان نیاوردند. That in that (is) an evidence/sign (E) , and most of them were not believing.

وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (68 )
و همانا خدای تو خدای بسیار مقتدر و مهربان است. And that your Lord He is (E) the glorious/mighty, the merciful.

وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ إِبْرَاهِيمَ (69 )
و (ای رسول) حکایت ابراهیم را بر امت بیان کن. And read/recite on (to) them Abraham`s information/news.

إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا تَعْبُدُونَ (70 )
هنگامی که با پدر (یعنی عمو، زیرا پدران پیغمبران همه موحّدند) و با قومش گفت: شما چه معبودی را می‌پرستید؟ When He said to his father and his nation: "What (do) you worship?"

قَالُوا نَعْبُدُ أَصْنَامًا فَنَظَلُّ لَهَا عَاكِفِينَ (71 )
جواب دادند که ما بتهایی را می‌پرستیم و ثابت بر پرستش آنها بوده و هستیم. They said: "We worship idols/statues so we continue/remain to it devoting/dedicating ."

قَالَ هَلْ يَسْمَعُونَكُمْ إِذْ تَدْعُونَ (72 )
ابراهیم گفت: آیا هر گاه این بتهای جماد را بخوانید سخن شما را می‌شنوند؟ He said: "Do they hear/listen to you when/if you call?"

أَوْ يَنْفَعُونَكُمْ أَوْ يَضُرُّونَ (73 )
یا به حال شما هیچ سود و زیانی توانند داشت؟ Or they benefit you or they harm?

قَالُوا بَلْ وَجَدْنَا آبَاءَنَا كَذَٰلِكَ يَفْعَلُونَ (74 )
گفتند: (نه) بلکه ما پدران خود را بر پرستش این بتان یافته‌ایم (و هر چند جماد بی‌اثری باشند می‌پرستیم). They said: "But we found our fathers as/like that they make/do ."

قَالَ أَفَرَأَيْتُمْ مَا كُنْتُمْ تَعْبُدُونَ (75 )
ابراهیم باز به آنها گفت: آیا می‌دانید که این بتهایی که شما مردم اینک می‌پرستید، He said: "Did you see/understand what you were worshipping?"

أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمُ الْأَقْدَمُونَ (76 )
و پدران شما از قدیم می‌پرستیدند، You and your fathers/forefathers the eldest/old/ancient .

فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِي إِلَّا رَبَّ الْعَالَمِينَ (77 )
آنها مرا دشمن‌اند جز خدای یکتای عالمیان؟ So they truly are an enemy to me except the creations all together`s/(universes`) Lord.

الَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهْدِينِ (78 )
همان خدایی که مرا بیافرید و به راه راستم هدایت می‌فرماید. Who created me, so He guides me.

وَالَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَيَسْقِينِ (79 )
و همان خدایی که مرا غذا می‌دهد و سیراب می‌گرداند. And who He feeds me and He gives me drink.

وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ (80 )
و چون بیمار شوم مرا شفا می‌دهد. And if I became sick/diseased, so He cures/heals me .

وَالَّذِي يُمِيتُنِي ثُمَّ يُحْيِينِ (81 )
و همان خدایی که مرا (از حیات چند روزه دنیا) می‌میراند و سپس (به حیات ابدی آخرت) زنده می‌گرداند. And who makes me die, then revives/makes me alive.

وَالَّذِي أَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لِي خَطِيئَتِي يَوْمَ الدِّينِ (82 )
و همان خدایی که چشم امید دارم که روز جزا گناهم را بیامرزد. And who I wish/hope/covet that He forgives for me my sin/wrong (on) the Judgment`s Day/Resurrection260Day .

رَبِّ هَبْ لِي حُكْمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ (83 )
بارالها، مرا حکمی ببخش (بر این مشرکان فرمانروایی ده) و به (رسل و) بندگان صالح خود ملحق ساز. My Lord, grant/present for me judgment/rule and make me catch up/join with the correct/righteous.

وَاجْعَلْ لِي لِسَانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ (84 )
و نامم بر زبان اقوام آتیه نیکو، و سخنم دلپذیر گردان. And make/put for me (a) truth`s tongue/speech in the ends/lasts/others.

وَاجْعَلْنِي مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِيمِ (85 )
و مرا از وارثان بهشت پر نعمت قرار ده. And make/put me from the blessing`s/comfort and eases` treed garden`s/paradise`s heirs.

وَاغْفِرْ لِأَبِي إِنَّهُ كَانَ مِنَ الضَّالِّينَ (86 )
و از پدرم (یعنی عمویم) درگذر، که وی سخت از گمراهان است. And forgive to my father, that he truly was from the misguided.

وَلَا تُخْزِنِي يَوْمَ يُبْعَثُونَ (87 )
و روزی که خلق را از قبرها برانگیزند در آن روز مرا رسوا (و هلاک) مگردان. And do not shame/disgrace me (on) a day/time they are being resurrected/revived .

يَوْمَ لَا يَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ (88 )
آن روزی که مال و فرزندان (هیچ به حال انسان) سود نبخشند. A day/time property/possession and nor sons/sons and daughters do not benefit.

إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ (89 )
و تنها آن کس سود برد که با دل با اخلاص پاک (از شرک و ریب و ریا) به درگاه خدا آید. Except who came (to) God with a sound/safe (clear) heart/mind .

وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ (90 )
و بهشت را به اهل تقوا نزدیک سازند. And paradise was advanced/brought near to the fearing and obeying.

وَبُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِلْغَاوِينَ (91 )
و دوزخ را بر گمراهان پدیدار گردانند. And the Hell/place of intense heat was made to emerge for the misguided/lured .

وَقِيلَ لَهُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ تَعْبُدُونَ (92 )
و به کافران گفته شود: بتهایی که پرستش می‌کردید به کجا شدند؟ And (it) was said to them: "Where (is) what you were worshipping?"

مِنْ دُونِ اللَّهِ هَلْ يَنْصُرُونَكُمْ أَوْ يَنْتَصِرُونَ (93 )
آن بتهایی که به جای خدا پرستش می‌کردید آیا می‌توانند به شما اینک یاری کرده یا از جانب خود دفاع کنند؟ From other than God? Do they give you victory/aid or they become victorious?

فَكُبْكِبُوا فِيهَا هُمْ وَالْغَاوُونَ (94 )
در آن حال کافران و معبودان باطلشان هم به رو در آتش دوزخ افتند. So they were thrown down in it, they and the enticing .

وَجُنُودُ إِبْلِيسَ أَجْمَعُونَ (95 )
و نیز تمام سپاه شیطان (به جهنم در آیند). And Satan`s soldiers/warriors all/all together.

قَالُوا وَهُمْ فِيهَا يَخْتَصِمُونَ (96 )
و در دوزخ به مجادله و خصومت با یکدیگر گویند: They said and (while) they are in it disputing/arguing :

تَاللَّهِ إِنْ كُنَّا لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ (97 )
به خدا قسم که ما در گمراهی بسیار آشکاری بودیم. By God, that truly we were in clear/evident misguidance.

إِذْ نُسَوِّيكُمْ بِرَبِّ الْعَالَمِينَ (98 )
که شما (بتها) را مانند خدای عالمیان پرستش می‌کردیم. When/if we make you equal with the creations all together`s/(universes`) Lord.

وَمَا أَضَلَّنَا إِلَّا الْمُجْرِمُونَ (99 )
و ما را گمراه نکردند جز قوم تبهکار. And none except the criminals/sinners misguided us.

فَمَا لَنَا مِنْ شَافِعِينَ (100)
پس (در این روز سخت) نه شفیعی داریم، So (there are) none for us from mediators.

وَلَا صَدِيقٍ حَمِيمٍ (101)
و نه یک دوست صمیمی (که از ما حمایتی کند). And nor a concerned friend.

فَلَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ (102)
ای کاش که بار دیگر (به دنیا) باز می‌گشتیم تا (به خدای یگانه) ایمان می‌آوردیم. And if that (E) (there were) for us a return/repetition so we be/become from the believers.

إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً ۖ وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (103)
همانا در این (ندامت گمراهان) آیت عبرتی (برای دیگران) بود و لیک اکثر مردم باز ایمان نیاوردند. That truly in that (is) an evidence/sign (E) , and most of them were not believing.

وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (104)
و همانا خدای تو خدای بسیار مقتدر و مهربان است. And that truly your Lord, He is (E) the glorious/mighty , the merciful.

كَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِينَ (105)
قوم نوح هم پیغمبران خدا را تکذیب کردند. Noah`s nation denied the messengers.

إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَلَا تَتَّقُونَ (106)
هنگامی که مهربان برادرشان نوح آنها را گفت: آیا خدا ترس و متّقی نمی‌شوید؟ When their brother Noah, said to them: "Do you not fear and obey?

إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ (107)
من برای شما بسیار رسولی امین (و خیر خواهی مشفق) هستم. That I am for you a faithful messenger.

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ (108)
پس از خدا بترسید و راه طاعت من پیش گیرید. So fear and obey God, and obey me.

وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ ۖ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَىٰ رَبِّ الْعَالَمِينَ (109)
و من اجری از شما برای رسالت نمی‌خواهم و چشم پاداش جز به خدای عالم ندارم. And I do not ask/beg you on it from a wage/fee/reward, that truly my wage/reward (is) except on the creations all together`s/(universes`) Lord.

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ (110)
پس از خدا بترسید و راه طاعت من پیش گیرید. So fear and obey God and obey me.

قَالُوا أَنُؤْمِنُ لَكَ وَاتَّبَعَكَ الْأَرْذَلُونَ (111)
قوم نوح (از کبر و خود پرستی) پاسخ دادند که ما چگونه به تو ایمان آوریم در صورتی که پیروانت معدودی مردم خوار و فرومایه‌اند؟ They said: "Do we believe to you, and the mean/low/despised followed you?"

قَالَ وَمَا عِلْمِي بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ (112)
نوح گفت: مرا چه کار که افعال و احوال پیروانم را بدانم (که از طبقه عالی یا دانی‌اند)؟ He said: "And what is my knowledge with what they were making/doing ?"

إِنْ حِسَابُهُمْ إِلَّا عَلَىٰ رَبِّي ۖ لَوْ تَشْعُرُونَ (113)
اگر شعور و معرفتی دارید بدانید که حساب کار آنها بر کسی جز خدای من نخواهد بود. That truly their account/calculation (is) except on my Lord, if you feel/know/sense.

وَمَا أَنَا بِطَارِدِ الْمُؤْمِنِينَ (114)
و من هرگز مؤمنان به حق را (هر چند فقیر باشند) از خود نرانم. And I am not with expelling/forcing out the believers.

إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ (115)
من جز آنکه مردم را اندرز کنم و از خدا بترسانم وظیفه‌ای ندارم. That I am except a clear/evident warner/giver of notice.

قَالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يَا نُوحُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِينَ (116)
باز قوم نوح گفتند: ای نوح، اگر ترک این سخنان نگویی سخت سنگسار می‌شوی. They said: "If (E) you do not end/terminate/stop, you Noah, you will be/become (E) from the stoned."261

قَالَ رَبِّ إِنَّ قَوْمِي كَذَّبُونِ (117)
نوح گفت: پروردگارا، قوم من سخت مرا تکذیب کردند. He said: "My Lord, that truly my nation denied me ."

فَافْتَحْ بَيْنِي وَبَيْنَهُمْ فَتْحًا وَنَجِّنِي وَمَنْ مَعِيَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ (118)
پس بین من و آنها حکم فرما و به ما گشایشی عطا کن، و من و مؤمنانی که با من همراهند از شر قوم نجات ده. So judge/open between me and between them (between me and them) an opening/victory, and save/rescue me and who (is) with me from the believers.

فَأَنْجَيْنَاهُ وَمَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ (119)
ما هم او را با همه آنان که در آن کشتی انبوه در آمدند به ساحل سلامت رساندیم. So We saved/rescued him and who (was) with him in the ship/ships, the full/loaded.

ثُمَّ أَغْرَقْنَا بَعْدُ الْبَاقِينَ (120)
آن‌گاه باقی آن قوم سرکش را پس از نجات نوح و مؤمنان به دریا غرق کردیم. Then We drowned/sunk after (that) the remainders.

إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً ۖ وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (121)
همانا در این (نجات مؤمنان و هلاک کافران قوم نوح) آیت عبرتی است، و اکثرشان ایمان نیاوردند. That in that (is) an evidence/sign (E) , and most of them were not believing.

وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (122)
و همانا خدای تو خدای بسیار مقتدر و مهربان است. And that truly your Lord, he is (E) the glorious/mighty , the merciful.

كَذَّبَتْ عَادٌ الْمُرْسَلِينَ (123)
قوم عاد نیز رسولان خدا را تکذیب کردند. Aad denied the messengers."

إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَلَا تَتَّقُونَ (124)
هنگامی که مهربان برادرشان هود به آنها گفت: آیا متقی و خدا ترس نمی‌شوید؟ When/if their brother Hood said to them: "Do you not fear and obey?"

إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ (125)
من برای شما پیغمبری بسیار (خیر خواه و) امینم. That I am for you a faithful messenger.

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ (126)
پس از خدا بترسید و راه اطاعت من پیش گیرید. So fear and obey God and obey me.

وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ ۖ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَىٰ رَبِّ الْعَالَمِينَ (127)
و من از شما اجری برای رسالت نمی‌خواهم و چشم پاداش جز به خدای عالم ندارم. And I do not ask/beg you on it from a wage/fee/reward, that truly my wage/reward (is) except on the creations all together`s/(universe`s) Lord.

أَتَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ (128)
آیا بنا می‌کنید به هر سرزمین مرتفع عمارت و کاخ برای آنکه به بازی عالم سرگرم شوید (و از یاد خدا غافل مانید). Do you build/construct at every/each high hill an evidence , something useless in vanity ?"

وَتَتَّخِذُونَ مَصَانِعَ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ (129)
و عمارتهای محکم بنا می‌کنید به امید آنکه در آن عمارات عمر ابد کنید؟ And you take factories , maybe/perhaps you be immortal/eternal ?

وَإِذَا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارِينَ (130)
و چون (به ظلم و بیداد خلق) دست گشایید کمال قساوت و خشم کار بندید؟ And if you destroyed/attacked violently, you destroyed/attacked violently (as) tyrants/rebels ?

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ (131)
پس از خدا بترسید و مرا اطاعت کنید. So fear and obey God and obey me.

وَاتَّقُوا الَّذِي أَمَدَّكُمْ بِمَا تَعْلَمُونَ (132)
و بترسید از آن خدایی که شما را به آنچه خود می‌دانید مدد و قوت بخشید. And fear and obey who extended/spread you with what you know.

أَمَدَّكُمْ بِأَنْعَامٍ وَبَنِينَ (133)
مدد بخشید شما را به خلق چهار پایان و فرزندان. He extended/spread you with camels/livestock and sons/sons and daughters.

وَجَنَّاتٍ وَعُيُونٍ (134)
و نیز مدد بخشید شما را به ایجاد باغها و چشمه‌های آب. And treed gardens/paradises and water springs/wells.

إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ (135)
همانا من از عذاب روز بزرگ قیامت بر شما می‌ترسم. That I fear on (for) you a great day`s` torture.

قَالُوا سَوَاءٌ عَلَيْنَا أَوَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَكُنْ مِنَ الْوَاعِظِينَ (136)
گفتند: تو این همه وعظ و نصیحت کنی یا هیچ نکنی به حال ما یکسان است. They said: "(It is) equal/alike on (to) us, had you preached/advised , or you did not be from the preachers/advisers ."

إِنْ هَٰذَا إِلَّا خُلُقُ الْأَوَّلِينَ (137)
این (مسأله حیات و موت کار طبیعت و خوی جهان و) سرنوشت همه پیشینیان است. That truly that (is) except the first`s/beginner`s nature/character.

وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ (138)
و ما هرگز (پس از مرگ دیگر زنده نمی‌شویم و هرگز قیامت و ثواب و) عقابی نخواهیم داشت. And we are not with being tortured.

فَكَذَّبُوهُ فَأَهْلَكْنَاهُمْ ۗ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً ۖ وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (139)
الغرض، رسول حق را تکذیب کردند و ما هم آنان را هلاک گردانیدیم، همانا در این (هلاک قوم عاد) آیت عبرتی است، و بیشتر آنها ایمان نیاوردند. So they denied him , so We made them die/destroyed them, that truly in that (is) an evidence/sign (E), and most of them were not believing.

وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (140)
و همانا خدای تو بسیار مقتدر و مهربان است. And that truly your Lord He is (E), the glorious/mighty , the merciful.

كَذَّبَتْ ثَمُودُ الْمُرْسَلِينَ (141)
قوم ثمود نیز رسولان خدا را تکذیب کردند. Thamud denied the messengers.

إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صَالِحٌ أَلَا تَتَّقُونَ (142)
هنگامی که مهربان برادرشان صالح به آنها گفت: آیا متّقی و خدا ترس نمی‌شوید؟ When/if their brother Saleh said to them: "Do you not fear and obey?"

إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ (143)
من برای شما پیغمبری بسیار امین (و خیر خواه) هستم. That I am for you a faithful messenger.

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ (144)
پس از خدا بترسید و راه طاعت من پیش گیرید. So fear and obey God and obey me.

وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ ۖ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَىٰ رَبِّ الْعَالَمِينَ (145)
و من اجری از شما برای رسالت نمی‌خواهم و چشم پاداش جز به خدای عالم ندارم. And I do not ask/beg you on it from a wage/fee/reward, that truly my wage/reward (is) except on the creations all together`s/(universes`) Lord.

أَتُتْرَكُونَ فِي مَا هَاهُنَا آمِنِينَ (146)
آیا (تصور می‌کنید که تا ابد) ایمن از مرگ در این ناز و نعمت دنیا خواهید ماند؟ Are you going to be left in what (is) here here safe/secure ?

فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ (147)
(گمان دارید) در این باغهای باصفا و چشمه‌های آب گوارا، In treed gardens/paradises and water springs/wells.262

وَزُرُوعٍ وَنَخْلٍ طَلْعُهَا هَضِيمٌ (148)
و مزارع و کشتزار و نخل و آن شکوفه‌های لطیف و زیبایش (همیشه زنده‌اید). And plants/crops and palm trees, its first fruit of the season (is) slender/digestible (fine).

وَتَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا فَارِهِينَ (149)
و خیال می‌کنید دائم در این عماراتی که در کوهستان (و ییلاقات) با کمال دقت بنا کرده‌اید به آسایش تعیّش می‌کنید؟ And you actively/cleverly carve out from the mountains houses/homes.

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ (150)
پس از خدا بترسید و راه اطاعت من پیش گیرید. So fear and obey God and obey me.

وَلَا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ (151)
و از رفتار رؤسای مسرف و ستمگر پیروی نکنید. And do not obey the spoilers`/extravagators` order/command/matter/affair.

الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَلَا يُصْلِحُونَ (152)
که آن مردم در زمین همه گونه فساد می‌کنند و هیچ گونه به اصلاح (حال خلق) نمی‌پردازند. Those who corrupt/disorder in the earth/Planet Earth, and they do not correct/repair .

قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ (153)
قوم صالح گفتند: به یقین تو را سحر کرده‌اند (که دعوی نبوت می‌کنی). They said: "Truly/but you are from the bewitched/enchanted."

مَا أَنْتَ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا فَأْتِ بِآيَةٍ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (154)
(و گرنه) تو هم مثل ما بشری بیش نیستی، اگر راست می‌گویی معجزی بیاور. You are not except (a) human equal/alike to us , so come/bring with an evidence/sign/verse if you were from the truthful.

قَالَ هَٰذِهِ نَاقَةٌ لَهَا شِرْبٌ وَلَكُمْ شِرْبُ يَوْمٍ مَعْلُومٍ (155)
صالح گفت: این ناقه (معجزه من) است، آب نهر را روزی ناقه بنوشد و روزی شما بنوشید. He said: "This is a female camel, for it (is) a share of water/drink, and for you a known day`s/time`s share of water/drink."

وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَظِيمٍ (156)
و هرگز سوء قصدی بر ناقه مکنید که به عذاب روزی بزرگ و سخت گرفتار خواهید شد. And do not touch it with harm/evil (then) a great day`s torture takes/punishes you .

فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِينَ (157)
قوم صالح ناقه را پی کردند، سپس از کار خود پشیمان شدند. So they wounded it/slaughtered it/made it infertile, so they became/became in the morning regretful/remorseful .

فَأَخَذَهُمُ الْعَذَابُ ۗ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً ۖ وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (158)
آن گاه عذاب موعود آنان را درگرفت (و هلاک گردیدند) . همانا در هلاک این قوم آیت عبرتی (برای دیگران) بود، و اکثر آنها ایمان نیاوردند. So the torture punished/took them, that in that (is) an evidence/sign (E) , and most of them were not believing.

وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (159)
و همانا خدای تو بسیار مقتدر و مهربان است. And that truly your Lord He is (E), the glorious/mighty, the merciful.

كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ الْمُرْسَلِينَ (160)
قوم لوط نیز پیغمبران خدا را تکذیب کردند. Lot`s nation denied the messengers.

إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ لُوطٌ أَلَا تَتَّقُونَ (161)
هنگامی که مهربان برادر آنها لوط به آنان گفت: آیا خدا ترس و پرهیزکار نمی‌شوید؟ When their brother, Lot, said to them: "Do you not fear and obey?"

إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ (162)
من برای شما پیغمبری بسیار امین (و خیر خواه) هستم. That I am for you a faithful messenger.

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ (163)
از خدا بترسید و راه طاعت من پیش گیرید. So fear and obey God and obey me.

وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ ۖ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَىٰ رَبِّ الْعَالَمِينَ (164)
و من از شما اجری برای رسالت خود نمی‌خواهم و چشم پاداش جز به خدای عالم ندارم. And I do not ask/beg you on it from a wage/fee/reward, that truly my wage/reward (is) except on the creations all together`s/(universe`s) Lord.

أَتَأْتُونَ الذُّكْرَانَ مِنَ الْعَالَمِينَ (165)
آیا از میان خلایق عمل زشت منکر را با مردان انجام می‌دهید؟ Do you come/commit (sexually to) the males from the creations all together/(universes)?

وَتَذَرُونَ مَا خَلَقَ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ ۚ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ عَادُونَ (166)
و زنان را که خدا همسر شما آفریده رها می‌کنید؟آری شما بسیار مردم متعدی نابکاری هستید. And you leave what your Lord created for you from your wives/spouses , but/rather, you are a nation transgressing/violating .

قَالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يَا لُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِينَ (167)
قوم در جواب گفتند: ای لوط، اگر از این پس دست از این نهی و منع بر نداری از شهر رانده خواهی شد. They said: "If (E) you do not end/terminate/stop, you Lot, you will be/become (E) from the brought/driven out ."

قَالَ إِنِّي لِعَمَلِكُمْ مِنَ الْقَالِينَ (168)
لوط باز گفت: من خود دشمن این کار زشت شما هستم. He said: "That I am to your deed from the hating ."

رَبِّ نَجِّنِي وَأَهْلِي مِمَّا يَعْمَلُونَ (169)
بار الها، من و اهل بیتم را از (عقاب) این عمل زشت قوم نجات بخش. My Lord save/rescue me and my family/people from what they make/do .

فَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ (170)
ما هم او را با همه اهل بیتش نجات دادیم. So We saved/rescued him and his family/people all/all together.

إِلَّا عَجُوزًا فِي الْغَابِرِينَ (171)
جز پیرزنی که (زن لوط بود و) در اهل عذاب باقی ماند. Except old/weak (F) (was) in the remaining behind.

ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ (172)
آن گاه (جز اهل بیت لوط) دیگران را به خاک هلاک نشانیدیم. Then We destroyed the others .

وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِمْ مَطَرًا ۖ فَسَاءَ مَطَرُ الْمُنْذَرِينَ (173)
و آنها را به سنگباران عذاب که باران بسیار سختی بر سر بیم داده شدگان (بد کار) است هلاک ساختیم. And We rained on them rain, so it became bad/harmful , the warned`s/given notice`s rain.

إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً ۖ وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (174)
همانا در این هلاک قوم لوط نیز آیت عبرتی (برای دیگران) بود، و اکثر آنها ایمان نیاوردند. That in that (is) an evidence/sign/verse (E), and most of them were not believing.

وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (175)
و همانا خدای تو بسیار مقتدر و مهربان است. And that your Lord, He is (E) the glorious/mighty , the merciful.

كَذَّبَ أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ الْمُرْسَلِينَ (176)
اصحاب ایکه (یعنی امت شعیب ع) هم پیغمبران خدا را تکذیب کردند. The thicket`s/dense tangled trees` owners/friends/company denied the messengers.

إِذْ قَالَ لَهُمْ شُعَيْبٌ أَلَا تَتَّقُونَ (177)
هنگامی که (رسولشان) شعیب به آنها گفت: آیا خداترس و پرهیزکار نمی‌شوید؟ When/if Shu`aib said to them: "Do you not fear and obey?"263

إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ (178)
من برای شما رسولی بسیار امین (و خیر خواه) هستم. That I am for you a faithful messenger.

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ (179)
از خدا بترسید و راه طاعت من پیش گیرید. So fear and obey God and obey me.

وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ ۖ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَىٰ رَبِّ الْعَالَمِينَ (180)
و من از شما هرگز اجر رسالت نمی‌خواهم و جز به خدای عالم به کسی چشم پاداش ندارم. And I do not ask/beg you on it from a wage/fee/reward, that truly my wage/reward (is) except on the creations all together`s/(universes`) Lord.

أَوْفُوا الْكَيْلَ وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِينَ (181)
پیمانه را تمام بدهید و از کم فروشان مباشید. Fulfill/complete the measurement/weight, and do not be from the reducers/decreasers (cheaters).

وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ (182)
و (اجناس را) با ترازوی درست بسنجید. And weigh/measure with the scale/measure the balanced .

وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ (183)
و آنچه به مردم می‌فروشید (تمام بدهید و) از وزن و پیمان کم نگذارید، و در زمین به ظلم و فساد کاری برنخیزید. And do not reduce/cheat the people (of) their things, and do not corrupt in the earth/Planet Earth corrupting/disordering .

وَاتَّقُوا الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالْجِبِلَّةَ الْأَوَّلِينَ (184)
و از خدایی که شما و کفر پیشگان پیشین را آفریده بترسید (و خلاف امر او مکنید). And fear and obey who created you, and the nation/creation, the first/beginners.

قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ (185)
قوم شعیب در پاسخ او گفتند: تو را بی‌شک به سحر و شعبده مفتون کرده‌اند. They said: "Truly/indeed you are from the bewitched/enchanted."

وَمَا أَنْتَ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا وَإِنْ نَظُنُّكَ لَمِنَ الْكَاذِبِينَ (186)
و تو جز آنکه بشری هستی مانند ما هیچ گونه مزیّتی بر دیگران نداری. و ما تو را (در دعوت نبوت) دروغگو می‌پنداریم. And you are not except (a) human similar/equal to us , and that truly we suspect you (are) from (E) the liars/falsifiers .

فَأَسْقِطْ عَلَيْنَا كِسَفًا مِنَ السَّمَاءِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (187)
اگر راست می‌گویی (که پیغمبر خدایی) قطعه‌ای از آسمان را بر سر ما فرود آور (تا تصدیق تو کنیم). So drop on us pieces from the sky/space if you were from the truthful.

قَالَ رَبِّي أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ (188)
شعیب گفت: خدای من بهتر بر (صدق دعوی من و کذب قول و زشتی) افعال شما آگاه است. He said: "My Lord (is) more knowledgeable with (about) what you make/do."

فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمْ عَذَابُ يَوْمِ الظُّلَّةِ ۚ إِنَّهُ كَانَ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ (189)
باز او را تکذیب کردند و به عذاب سخت روز سایه‌بان (یعنی روزی که مردم از شدت گرما به سایه‌بانی پناه می‌بردند و باز از گرمی هلاک می‌شدند) گرفتار شدند که عذاب آن روز بسیار بزرگ و سخت بود. So they denied him , so torture (of) the shade`s day/time punished/took them, that it truly was a great day`s/time`s torture.

إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً ۖ وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (190)
همانا در این هلاک قوم شعیب نیز آیت عبرتی (برای دیگران) بود، و اکثر آنها ایمان نیاوردند. That in that (is) an evidence/sign/verse (E) and most of them were not believing.

وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (191)
و همانا خدای تو بسیار مقتدر و مهربان است. And that your Lord He is (E) the glorious/mighty , the merciful.

وَإِنَّهُ لَتَنْزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ (192)
و این قرآن به حقیقت از جانب خدای عالمیان نازل شده. And that it truly is descent (E) (from) Lord (of) the creations all together/(universes).

نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ (193)
(جبرئیل) روح الامین (فرشته بزرگ خدا) آن را نازل گردانیده. The Soul/Spirit , the faithful/loyal , descended with it.

عَلَىٰ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ (194)
و آن را بر قلب تو فرود آورده تا از عقاب خدا بترسانی. On your heart/mind to be (E) from the warners/givers of notice.

بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ (195)
به زبان عربی فصیح. With a clear/evident Arabic tongue/language/speech.

وَإِنَّهُ لَفِي زُبُرِ الْأَوَّلِينَ (196)
و (ذکر عظمت) این قرآن در کتب انبیاء پیشین مسطور است. And that it truly is in (E) the first`s/beginner`s Books.

أَوَلَمْ يَكُنْ لَهُمْ آيَةً أَنْ يَعْلَمَهُ عُلَمَاءُ بَنِي إِسْرَائِيلَ (197)
آیا این خود آیت و برهان روشنی (بر کافران) نیست که علماء بنی اسرائیل (از کتب انبیاء سلف) بر این قرآن آگاهند؟ Was not an evidence/sign/verse (to) be for them, that Israel`s sons` and daughters` learned ones/knowledgeable know it? (Was not an evidence for them that the Israelites` scholars know of it?)

وَلَوْ نَزَّلْنَاهُ عَلَىٰ بَعْضِ الْأَعْجَمِينَ (198)
و اگر ما این کتاب (عربی) را بر بعض مردم عجم نازل می‌گردانیدیم. And even if We descended it on (to) some (of) the non-Arabs/Persians.

فَقَرَأَهُ عَلَيْهِمْ مَا كَانُوا بِهِ مُؤْمِنِينَ (199)
و آن رسول آن را (به زبان تازی) بر عجم‌ها قرائت می‌کرد آنان ایمان نمی‌آوردند (به این عذر که قرآن چون به زبان ما نیست ما فهم آن نکرده و اعجاز آن را درک نمی‌کنیم، اما شما قوم عرب با چه عذر ایمان نمی‌آورید؟) So he read it on (to) them, (and) they were not with it believing.

كَذَٰلِكَ سَلَكْنَاهُ فِي قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ (200)
ما این قرآن را این چنین در دل تبهکاران گذراندیم (و بر آنها به این کتاب اتمام حجت کردیم). As/like that We entered it in the criminals`/sinners` hearts/minds .

لَا يُؤْمِنُونَ بِهِ حَتَّىٰ يَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِيمَ (201)
اما به این قرآن ایمان نمی‌آورند تا عذاب دردناک را مشاهده کنند. They do not believe with it until they see the torture, the painful.

فَيَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ (202)
که به ناگاه آن عذاب که سخت از آن غافلند به آنها فرا رسد. So it comes to them suddenly/unexpectedly, and (while) they are not feeling/knowing/sensing.

فَيَقُولُوا هَلْ نَحْنُ مُنْظَرُونَ (203)
و آن کافران گویند: آیا بر ما مهلتی منظور می‌شود (تا زمانی از عذاب بیاساییم؟ So they say: "Are we delayed ?"

أَفَبِعَذَابِنَا يَسْتَعْجِلُونَ (204)
آیا (اکنون که هنگام عذابشان نیست از تمسخر) عذاب و انتقام ما را به تعجیل می‌طلبند؟ Are (they) with Our torture hastening/urging ?

أَفَرَأَيْتَ إِنْ مَتَّعْنَاهُمْ سِنِينَ (205)
چه خواهی دید اگر ما چند سالی آنها را در دنیا متنعّم سازیم. So did you see if We gave them long life/made them enjoy years?

ثُمَّ جَاءَهُمْ مَا كَانُوا يُوعَدُونَ (206)
سپس به عذابی که بر آنان وعده شده یکسر هلاک شوند. Then came to them what they were being promised.

مَا أَغْنَىٰ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يُمَتَّعُونَ (207)
آیا بهره‌ای که از مال دنیا داشتند هیچ آنها را از عذاب خواهد رهانید؟ What they were being made to enjoy did not enrich/suffice (benefit) from them.

وَمَا أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا لَهَا مُنْذِرُونَ (208)
و ما اهل هیچ دیاری را تا رسولانی به هدایت و اتمام حجت بر آنها نفرستادیم هلاک نکردیم. And We did not destroy from a village/urban city, except for it (are) warners/givers of notice.264

ذِكْرَىٰ وَمَا كُنَّا ظَالِمِينَ (209)
این (هلاک بدان) پند و موعظه است (برای خوبان) و ما هرگز به کسی ستم نکردیم. A remembrance/reminder, and We were not unjust/oppressive.

وَمَا تَنَزَّلَتْ بِهِ الشَّيَاطِينُ (210)
و این قرآن را شیاطین فرود نیاوردند (بلکه جبرئیل امین، فرشته خدا نازل ساخته). And the devils did not descend with it.

وَمَا يَنْبَغِي لَهُمْ وَمَا يَسْتَطِيعُونَ (211)
نه هرگز این گونه سخنان از شیاطین شایسته است و نه قدرت (بر نزول آن) دارند. And (it) should not (be) for them, and they are not able.

إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ (212)
که البته آنها از استماع وحی الهی معزولند. That they truly are from the hearing/listening , they are being separated/isolated (E) .

فَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ فَتَكُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِينَ (213)
پس با خدای یکتا احدی را معبود مخوان و گرنه از اهل عذاب خواهی شد. So do not call with God another god, so you be/become from the tortured ones .

وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ (214)
و (نخست) خویشان نزدیکت را (از خدا) بترسان. And warn/give notice (to) your father`s near relations/tribe the nearest/closest.

وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ (215)
و پر و بال مرحمت بر تمام پیروان با ایمانت به تواضع بگستران. And be lenient/comforting your wing/side (be kind) to who followed you from the believers.

فَإِنْ عَصَوْكَ فَقُلْ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ (216)
و هرگاه قوم فرمانت را مخالفت کردند به آنها بگو: من خود از کردار (بد) شما بیزارم. So if they disobeyed you, so say: "That I am innocent/renouncing from what you make/do ."

وَتَوَكَّلْ عَلَى الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ (217)
و توکل بر آن خدای مقتدر مهربان کن. And rely/depend on the glorious/mighty, the merciful.

الَّذِي يَرَاكَ حِينَ تَقُومُ (218)
آن خدایی که چون (از شوقش به نماز) برخیزی تو را می‌نگرد. Who sees you when you stand/get up .

وَتَقَلُّبَكَ فِي السَّاجِدِينَ (219)
و به انتقال تو در اهل سجود (و به دوران تحوّلت از اصلاب شامخه به ارحام مطهره) آگاه است. And your turning in (between) the prostrating.

إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (220)
که او خدای شنوا و دانا (به گفتار و کردار خلق) است. That He truly is the hearing/listening, the knowledgeable.

هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلَىٰ مَنْ تَنَزَّلُ الشَّيَاطِينُ (221)
(بگو به کافران که) آیا می‌خواهید من شما را آگاه سازم که شیاطین بر چه کسان نازل می‌شوند؟ Do I inform you, on (to) whom the devils descend?

تَنَزَّلُ عَلَىٰ كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ (222)
شیاطین بر هر شخص بسیار دروغگوی بدکار نازل می‌شوند. (They) descend on (to) every/each liar/falsifier, sinner/criminal.

يُلْقُونَ السَّمْعَ وَأَكْثَرُهُمْ كَاذِبُونَ (223)
گوش فرا می‌دهند (تا حرف مؤمنان و قوای قدسی را ربوده و به اتباع خود برسانند) و اکثرشان دروغ می‌گویند (و اندک راست آنها هم برای شبهه کاری و فساد و فتنه انگیزی است). They listen attentively the hearing/listening , and most of them (are) lying/denying.

وَالشُّعَرَاءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ (224)
و شاعران (یاوه سرای کفار مانند عالمان بی‌عمل و مدعیان باطل) را مردم جاهل گمراه پیروی کنند. And the poets, (only) the misguiding/failing follow them.

أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِي كُلِّ وَادٍ يَهِيمُونَ (225)
آیا ننگری که آنها خود به هر وادی حیرت سرگشته‌اند؟ Do you not see that they truly are in every/each valley they wander about confused ?

وَأَنَّهُمْ يَقُولُونَ مَا لَا يَفْعَلُونَ (226)
و آنها بسیار سخنان می‌گویند که یکی را عمل نمی‌کنند. And that they truly say what they do not make/do ?

إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيرًا وَانْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا ۗ وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ (227)
مگر آن شاعران که اهل ایمان و نیکوکار بوده و یاد خدا بسیار کردند و برای انتقام از (هجو و) ستمی که در حق آنها (و سایر مؤمنان) شده (به نظم سخن و طبع شعر) به انتقام و دفاع برخاستند (و به شمشیر زبان با دشمنان دین جهاد کردند، آنان را مؤمنان پیروی خواهند کرد) و آنان که ظلم و ستم کردند به زودی خواهند دانست که به چه کیفر گاهی و دوزخ انتقامی بازگشت می‌کنند. Except those who believed and made/did the correct/righteous deeds and they remembered/mentioned God much, and they became victorious from after what they were caused injustice to/oppressed ; and those who caused injustice/oppressed will know which place of return , they return to.265
بازگشت به انتخاب سوره های قرآن کریم
  
تمام حقوق معنوی سایت بی بدیل طبق قوانین مالکیت معنوی محفوظ میباشد
درباره ما  پیشنهادات  تبادل لینک
سایت بی بدیل دات کام  ،