رابطه متقابل روان و تن
دههها تحقیقات علمی ثابت کردهاند که سلامت روانی و عاطفی ما یک عامل لوکس یا تجملی نیست، بلکه مستقیماً با وضعیت فیزیکی بدن ما گره خورده است. شادی، رضایت از زندگی و دیدگاه مثبت، صرفاً حالاتی خوشایند نیستند؛ آنها سیگنالهای قدرتمندی را به سیستم بیولوژیکی ما ارسال میکنند. احساسات منفی مانند استرس مزمن و اضطراب، باعث ترشح مداوم هورمونهایی مثل کورتیزول و آدرنالین میشوند که در درازمدت سیستم ایمنی را ضعیف کرده، فشار خون را افزایش داده و بدن را در برابر التهاب و بیماریهای مزمن (مانند بیماریهای قلبی و دیابت) آسیبپذیر میسازند.
قدرت سلامت روان بر سیستم ایمنی
برعکس، تجربه شادی و آرامش باعث کاهش ترشح هورمونهای استرسزا و فعال شدن بخش پاراسمپاتیک سیستم عصبی میشود که به بدن اجازه استراحت، ترمیم و بازسازی میدهد. افراد شادتر، اغلب سیستم ایمنی قویتری دارند و بهتر میتوانند با عوامل بیماریزا مبارزه کنند. شواهد نشان میدهد که دیدگاه مثبت، علاوه بر تسریع روند بهبودی بیماریها، میتواند بر رفتارهای سبک زندگی نیز تأثیر بگذارد؛ افراد شادتر احتمالاً بیشتر ورزش میکنند، رژیم غذایی سالمتری دارند و روابط اجتماعی قویتری برقرار میکنند که هر یک به نوبه خود، ریسک ابتلا به بیماریهای مزمن را کاهش میدهند. بنابراین، شادی نه تنها کیفیت زندگی، بلکه طول عمر و مقاومت بدن ما را مستقیماً تحت تأثیر قرار میدهد.
آستانه حیاتی شادی: دانشمندان مرز روانی مقابله با بیماریهای مزمن را کشف کردند
یک پژوهش گسترده و بینالمللی که توسط دانشمندان دانشگاه آلبا لولیا در رومانی انجام شده است، برای اولین بار نشان میدهد که در مبارزه با بیماریهای مزمن، میزان مشخصی از رفاه ذهنی و شادی به عنوان یک عامل حفاظتی عمل میکند. این تحقیق با تحلیل دادههای سلامت و رفاه از ۱۲۳ کشور جهان در یک دوره ۱۵ ساله (از ۲۰۰۶ تا ۲۰۲۱)، یک پیوند قوی و جهانی میان رضایت از زندگی و سلامت فیزیکی را تأیید کرد.
کشف نقطه عطف ۲.۷ در نردبان زندگی
پژوهشگران در این مطالعه از معیاری به نام "نردبان زندگی" استفاده کردند که در آن، مردم از صفر (بدترین زندگی ممکن) تا ۱۰ (بهترین زندگی ممکن) به میزان شادی و رضایت خود نمره میدهند. نتایج این بررسی علمی یک یافته بسیار مهم را آشکار کرد: نمره ۲.۷ به عنوان یک آستانه حیاتی (Threshold) یا نقطه عطف عمل میکند.
بر اساس یافتهها، در افرادی که سطح رضایت ذهنی آنها پایینتر از نمره ۲.۷ است (یعنی در انتهای پایینی نردبان قرار دارند و با تقلا زندگی میکنند)، افزایشهای کوچک در شادی تأثیر قابل اندازهگیری بر کاهش مرگ و میر ناشی از بیماریهای مزمن و غیرواگیر (مانند سرطان، دیابت یا بیماریهای قلبی) ندارد. به بیان ساده، ابتدا باید حداقل سطح رفاه ذهنی جبران شود.
تأثیرات درمانی شادی بعد از عبور از آستانه
اما به محض عبور از این مرز روانی (نمره ۲.۷)، داستان تغییر میکند. این مطالعه نشان داد که بعد از این آستانه، هر ۱ درصد افزایش در رفاه ذهنی و شادی، با کاهش قابل توجه ۰.۴۳ درصدی در نرخ مرگ و میر ناشی از بیماریهای غیرواگیر در گروه سنی ۳۰ تا ۷۰ سال مرتبط است.
این یافته یک پیام قدرتمند برای سیاستگذاران بهداشتی و افراد عادی دارد: در حالی که ژنتیک، محیط و سبک زندگی عوامل شناختهشدهای برای بیماری هستند، سلامت روان نباید نادیده گرفته شود. شادی و رضایت از زندگی میتواند به عنوان یک داروی پیشگیرانه عمل کند. دانشمندان حدس میزنند که این ارتباط قوی احتمالاً از طریق کاهش التهاب، تنظیم بهتر سیستم ایمنی و افزایش تمایل افراد شاد به اتخاذ یک سبک زندگی سالمتر (تغذیه بهتر و فعالیت بدنی بیشتر) اتفاق میافتد.
توجه داشته باشید این پژوهش بر اهمیت تمرکز بر ارتقاء حداقل سطح رفاه ذهنی در جوامع تأکید میکند، زیرا قبل از رسیدن به آن آستانه، تلاشها برای افزایش اندک شادی، تأثیر ملموسی بر کاهش مرگ و میر مزمن نخواهد داشت و نیاز به مداخلات قویتر برای خروج افراد از وضعیت "تقلا" در زندگی وجود دارد.