توبی والش؛ پیامآور دنیای الگوریتمها
پروفسور توبی والش، یکی از شناختهشدهترین چهرههای جهان در حوزه هوش مصنوعی است که نامش با اخلاق در تکنولوژی گره خورده است. او که به عنوان «ستاره راک» دنیای AI شناخته میشود، توانایی نادری در تبدیل مفاهیم فوقپیچیده ریاضی به روایتهای شنیدنی و انسانی دارد. والش در آثار خود همواره هشدار میدهد که هوش مصنوعی نه یک جادو، بلکه ابزاری است که ریشه در انتخابهای انسانی دارد.
تاریخ فشرده هوش مصنوعی
کتاب «تاریخ فشرده هوش مصنوعی» در واقع مانیفست او برای «سواد هوش مصنوعی» در قرن بیست و یکم است. او معتقد است همانطور که در عصر صنعتی، درک مکانیک ساده ضرورت داشت، در عصر دیجیتال نیز درک شش ایدهی محوری که هوش مصنوعی را ساختهاند، برای هر شهروند الزامی است. این کتاب، تاریخ را نه به صورت کرونولوژی خشک، بلکه به شکل یک سفر فکری از تخیلات مری شلی (نویسنده فرانکنشتاین) تا کدهای برنامهنویسی مدرن روایت میکند.
کتاب «تاریخ فشرده هوش مصنوعی: شش ابتکار اساسی که به هوش مصنوعی انجامید»، فراتر از یک روایت تاریخی ساده، نقشه راهی برای درک پدیدهای است که واقعیت ما را دگرگون کرده است. توبی والش در این اثر که با ترجمه دقیق «سهند سلطاندوست» توسط «نشر مرکز» به بازار عرضه شده، هوشمندانه از هزارتوی اصطلاحات فنی دوری جسته تا برای مخاطب عام، تصویری شفاف از تکامل این علم ترسیم کند. او این مسیر طولانی را در سه پردهی اصلی «نمادین»، «یادگیری» و «آینده» تدوین کرده است.
والش کتاب را با نبش قبر ریشههای فلسفی آغاز میکند؛ جایی که آلن تورینگ با پرسش جسورانه «آیا ماشینها فکر میکنند؟» لرزه بر اندام پیشفرضهای انسانی انداخت. نویسنده با ادای احترام به اِیدا لاولیس، نشان میدهد که بذر هوش مصنوعی نه در آزمایشگاههای سیلیکونولی، بلکه در محاسبات ریاضی قرن نوزدهم کاشته شده بود. او با بررسی نقاط عطفی چون شکست «گری کاسپاروف» از ابررایانه Deep Blue، نشان میدهد که چگونه ماشینها مرزهای هوش انسانی را یک به یک درنوردیدند.
یکی از درخشانترین بخشهای کتاب، تحلیل گذار از «سیستمهای قاعدهمند» به «سیستمهای یادگیرنده» است. والش توضیح میدهد که هوش مصنوعی امروزی، دیگر شاگردی نیست که دستورات را خط به خط اجرا کند، بلکه مانند مغز انسان، از دل اقیانوس دادهها «یاد میگیرد». این بخش به خوبی توضیح میدهد که چرا پدیدههایی مثل ChatGPT، نتیجهی یک اتفاق ناگهانی نیستند، بلکه اوج دههها تلاش برای شبیهسازی شبکههای عصبی و پردازش زبان طبیعی محسوب میشوند.
نکته متمایز کتاب والش، پیوند میان تکنولوژی و فرهنگ است. او به ما یادآوری میکند که تصورات ما از هوش مصنوعی، پیش از آنکه در آزمایشگاهها شکل بگیرد، در شاهکارهای سینمایی و ادبی نظیر «۲۰۰۱: یک ادیسه فضایی» یا «راهنمای مسافران کهکشان» ساخته شده است. این پیوند به خواننده کمک میکند تا بفهمد چرا همزمان با پیشرفت هوش مصنوعی، ترسها و امیدهای ما نیز به همان اندازه بزرگتر میشوند. والش در فصلهای پایانی، با نگاهی متعادل به آینده، ما را با پرسشهای اخلاقی درباره نابرابری، بقای بشریت و ظهور «ابرهوش» روبرو میکند، اما به جای ایجاد هراس، ابزارهای فکری لازم برای تحلیل این آینده را در اختیارمان میگذارد.