بی بدیل  - Bibadil
21 تیر 1404   12 جولای 2025
نام کاربر:
کاربر مهمان



به جامعه مجازی بی بدیل بپیوندید... ورود ثبت نام

پشت پرده یکی از عجیب ترین پرونده های جن گیری تاریخ آمریکا

پشت پرده یکی از عجیب ترین پرونده های جن گیری تاریخ آمریکا بی بدیل دات کام: ژانر جن گیری با «آیین» یک قدم دیگر به فراموشی و بی هویتی نزدیک تر شده است، در فیلم «آیین» نه آل پاچینو نجات بخش است، نه جن گیری؛ «آیین» نمایشی بی جان از ترس و ایمان.



سرویس فرهنگ و هنر مشرق -

فیلم مراسم (The Ritual)، محصول سال ۲۰۲۵ به کارگردانی «دیوید میدل»، با بازی چهره های شاخصی چون «اَل پاچینو» و «دن استیونز»، یکی از آثار اخیر ژانر وحشت است که با اتکا به یک پرونده واقعی" جن گیری"، تلاش دارد روایتی فجیع اما مستند ارائه کند.
این فیلم با الهام از داستان جن گیری زنی جوان به نام آنا اکلند (با نام واقعی اما اشمیت ) در سال ۱۹۲۸ در ایالت آیووا تولید شده، یکی از مشهورترین پرونده های جن گیری در تاریخ معاصر ایالات متحده است.








این مراسم ۲۳ روزه که در صومعه ای در شهر ارلینگ ایالت آیووا برگزار گردید، تحت نظارت پدر "تئوفیلوس رایزینگر"، کشیش سال خورده آلمانی، و با همراهی پدر جوزف استایگر، کشیشی جوان و تازه کار، انجام گرفت. جزییات این مراسم بعدها در متنی با عنوان "برو بیرون شیطان!" توسط "کارل واگل" منتشر شد؛ جزوه ای که تأثیر شایان توجهی بر نگرش عمومی به مفهوم تسخیر شیطانی و رسم جن گیری در کلیسای کاتولیک گذاشت.


«آیین»: نگاهی به یک فیلم فجیع بر پایه ی واقعیت جن گیری



فیلم مراسم نیز، همچون بسیاری دیگر از آثار ژانر فجیع، ادعا می کند بر پایه واقعیت تولید شده است؛ ادعایی که مخاطب را ناگزیر به مقایسه آن با آثاری چون جن گیر (The Exorcist) محصول ۱۹۷۳ می کند.





هرچند باید توجه داشت که فیلم «جن گیر» بالاتر از آنکه به داستان «آنا اکلند» بپردازد، برمبنای پرونده ای دیگر با نام مستعار "رابی مانیم" یا "رونکر" تولید شده است ماجرایی که در سال ۱۹۴۹ در روزنامه واشنگتن پست منتشر گردید و الهام بخش نویسنده رمان جن گیر، ویلیام پیتر بلاتی، بود—نویسنده ای که سابقه حضور در مدرسه مذهبی یسوعی را دارد و تسلطش به پرونده های مشابه، در خلق فضای آن رمان کلاسیک مشهود است. بلاتی در حواشی آثارش، بصورت ضمنی به پرونده آنا اکلند نیز اشاره نموده است.

با این حال، یکی از نقاط ضعف اساسی فیلم آیین، غفلت از پرداخت گذشته شخصیت "آنا اشمیت" است. این در حالیست که داستان زندگی او قبل از ورود به صومعه و قبل از مراسم جن گیری، از پتانسیل های روایی پررنگی برخوردارست و می توانست به عمق درام فیلم بیفزاید.

زندگی اما اشمیت و شرایطی که او را به تسخیر و در نهایت به کلیسا رساند، از فیلم تولید شده، جذابتر، تکان دهنده تر است و در فیلم اشاره ای به این گذشته نمی گردد. در ادامه این گزارش، می خواهیم به آن بخش مغفول مانده از داستان "آنا اکلند" بپردازیم، روایت هایی که هرچند در فیلم به تصویر کشیده نشده اند، اما در واقعیت تاریخی و نیز ادبیات ژانر وحشت، نقش مهمی ایفا کرده اند.








جن گیری آنا اشمیت؛ پرونده ای عجیب از سال ۱۹۲۸



ماجرای جن گیری "آنا اشمیت" در سال ۱۹۲۸ رخ داد. هر آن چه امروز از این ماجرا می دانیم، برگرفته از کتابی است که در سال ۱۹۳۶ منتشر شده؛ و اصلی ترین منبع این کتاب، دفتر خاطرات کشیش جن گیر است.

نکته عجیب درباره ی این پرونده، طولانی بودن جلسات جن گیری است. این جلسات بالاتر از سه هفته به طول انجامید و در طول این مدت، اتفاقاتی اعجاب انگیز و دردناک برای آنا رخ داد؛ بطوریکه بعدها چندین فیلم سینمایی از روی این ماجرا ساخته شد. نام واقعی او آنا اکلند نبوده، بلکه «اما اشمیت» (Emma Schmidt) نام داشته است. در ادامه نیز از همین نام استفاده می نماییم.

اما اشمیت در سال ۱۸۸۲ در سوئیس متولد شد. خانواده اش کمی بعد از تولد او به ایالات متحده مهاجرت کردند و در ایالت ویسکانسین ساکن شدند. از دوران کودکی اما اطلاعات زیادی وجود ندارد، جز این که به احتمال زیاد تحصیلاتش از مقطع ابتدایی فراتر نرفته است. نکته مهم دیگر، دینداری شدید او بوده؛ در صورتیکه پدر و مادرش نه فقط چندان مذهبی نبوده اند، بلکه حتی در ایام یکشنبه نیز به کلیسا نمی رفتند.







اما برخلاف خانواده اش، او گاه روزی دو بار در مراسم عشای ربانی شرکت می کرد. از کودکی آرزو داشت راهبه شود و وارد صومعه شود، اما سرنوشت، مسیر دیگری را برای او رقم زد. داستانها در مورد شروع تغییر رفتار او متفاوت اند، اما اغلب براین باورند که از دوران نوجوانی، صداهایی عجیب در ذهن خود می شنید.

این صداها مانع رفتن او به کلیسا می شدند. بااینکه در قلب خود عاشق عبادت و کلیسا بود، اما انگار بدنش دیگر در اختیار خودش نبود؛ حتی نمی توانست از نزدیکی کلیسا عبور کند. هرگاه نام خدا یا مذهب به میان می آمد، صداها خشمگین می شدند.

با گذر زمان، این صداها فشار بیشتری بر او وارد کردند و گاه وادارش می کردند به اعمالی خشونت آمیز دست بزند. بطورمثال در یک مورد، به کشیشی حمله کرد و اهتمام داشت او را خفه کند. آنا که خودرا ناظر از بیرون این رفتارها می دید، وحشت زده شده بود.

در آن زمان، خانواده اش تصور می کردند که او به بیماری «هیستری» مبتلا شده است؛ اصطلاحی که در آن دوران برای خیلی از ناراحتی‌های روحی در زنان به کار می رفت. با نگرانی، او را به نیویورک بردند تا تحت درمان قرار گیرد، اما مراجعه به پزشکان معروف نیز کمکی نکرد و وضعیتش روزبه روز وخیم تر شد.








نشانه های تسخیر؛ شروع مراسم جن گیری آنا اشمیت



مشکلات «اما» ادامه داشت تا این که او با پدر«تئو» ملاقات کرد.

پیش از شروع هرگونه مراسم جن گیری، پدر «تئو» باید از واقعی بودن تسخیر شیطانی اطمینان حاصل می کرد. برمبنای کتاب مراسم رومی، که به عنوان کتابچه راهنمای کلیسای کاتولیک شناخته می شود، سه نشانه اصلی برای تشخیص تسخیر وجود دارد:

۱. برخورداری از قدرت بدنی غیرعادی

۲. تسلط بر زبانی که فرد هیچگاه نیاموخته

۳. داشتن آگاهی از رازها یا اطلاعاتی پنهان که نباید بداند

پدر تئو جهت بررسی این نشانه ها به ملاقات آنا رفت. این اولین دیدار او با خانواده آنا نبود؛ چونکه در دوران آموزش خود، آنا را در همان کلیسا دیده بود. دختری شاد، پرانرژی و مهربان. اما حالا، آن شخصیت پیشین بطورکامل محو شده و جای خودرا به چهره ای دیگر داده بود.

پدر تئو با سؤالاتی ساده اهتمام کرد وضعیت روحی و رفتاری آنا را درک کند. بعد از گفتگویی کوتاه، از او خواست در دعا کردن همراهی اش کند. اما از همان لحظه ای که پدر تئو آنا را برکت داد، وضعیت به هم ریخت. آنا با فریاد و جیغ واکنش نشان داد و از دهانش کف بیرون آمد.

در آن لحظات، پدر تئو به زبان لاتین دعا می خواند؛ زبانی که آنا هیچ گاه آموزش ندیده بود. اما به طرز شگفت انگیزی، بمحض شروع دعا، آنا به شدت واکنش نشان می داد. در صورتیکه صحبت های معمولی به زبان لاتین سبب هیچ ناراحتی او نمی شد، اما دعا خواندن به همان زبان او را عصبانی و بی قرار می کرد.

برای اطمینان بیشتر، پدر تئو آزمایش هایی با زبان های دیگر نظیر ایتالیایی، عبری، لهستانی و سایر زبان هایی که آنا نمی دانست انجام داد. جالب این که واکنش آنا به تمام دعاها، در تمام زبان ها، یکسان بود. حتی نسبت به اشیایی که در اتاق های دیگر با آب مقدس متبرک می شدند، حساسیت شدیدی داشت و بدون دیدن آنها، از وجودشان آگاه می شد و خشمگین می گشت.

در ادامه، اتفاقی عجیب تر رخ داد. نیرویی نامرئی آنا را با شدت به گوشه ای از اتاق پرتاب کرد. یکی از کشیشان کمکی که در اتاق حضور داشت، اهتمام کرد او را از روی زمین بلند کند اما موفق نشد. به قدری آنا سنگین شده بود که حتی سه کشیش با هم نیز نتوانستند او را تکان دهند. در صورتیکه آنا دختری لاغر و کوچک جثه بود، اما گویی نیرویی ماورایی او را به زمین دوخته بود.






پدر تئو که تجربه زیادی دراین خصوص داشت، با احتیاط بیشتری ادامه داد تا به یقین کامل برسد. سرانجام، آن روز هنگام بازگشت، دیگر تردیدی نداشت: آنا توسط نیرویی شیطانی تسخیر شده بود؛ نیرویی بسیار قدرتمند و خطرناک.


به همین دلیل، او فوراً از اسقف منطقه درخواست اجازه رسمی برای انجام مراسم جن گیری کرد. طبق آموزه های کلیسای کاتولیک، تنها فردی که از جانب کلیسا مجاز شناخته شده باشد، می تواند جن گیری را انجام دهد؛ در غیر این صورت، مراسم اثربخشی خودرا از دست خواهد داد.

با وجود این که آنا و پدر تئو هر دو در ایالت ویسکانسین زندگی می کردند، پدر تصمیم گرفت جن گیری را در روستایی دورافتاده به نام ارلینگ (Erling) واقع در ایالت آیووا انجام دهد. این روستا در آن زمان جمعیتی حدود ۳۵۰ نفر داشت. این تصمیم برای حفظ محرمانگی موضوع و صیانت از آنا گرفته شد. همچنین، پدر تئو در آن منطقه دوستی قدیمی به نام پدر اسلایگر داشت که هماهنگی های لازم را انجام داد.

قرار شد مراسم در صومعه ای خارج از دهکده اجرا شود. آنا را به اتاقی کوچک، تنها با یک تخت آهنی، منتقل کردند. راهبه ها در تمام مدت در اتاق حضور داشتند تا در صورت نیاز کمک کنند. پدر تئو که می دانست با مأموریتی دشوار روبه روست، قبل از شروع مراسم، صلیب عشای ربانی را به گردن آویخت و خودرا برای مبارزه ای طولانی آماده کرد.

پدر تئو که تجربه زیادی دراین خصوص داشت، با احتیاط بیشتری ادامه داد تا به یقین کامل برسد. سرانجام، آن روز هنگام بازگشت، دیگر تردیدی نداشت: آنا توسط نیرویی شیطانی تسخیر شده بود؛ نیرویی بسیار قدرتمند و خطرناک.








در نهایت، یکی از بستگان خانواده شخصی را معرفی نمود که شاید بتواند کمکی کند: کشیشی آلمانی تبار به نام پدر تئوفیلوس ریزینگر (Theophilus Reisinger)، که در یک صومعه متعلق به فرقه فرانسیسکن ها در ویسکانسین خدمت می کرد. از این پس، او را با نام پدر تئو می شناسیم.


پدر تئو مردی منضبط، نترس و دارای تجربه ای گسترده در جن گیری بود. بعد از نجات چند فرد تسخیرشده، تصمیم گرفت زندگی اش را وقف نجات مردم از شر ارواح خبیثه کند. مانند تمام پرونده های جن گیری، قدم نخست برای او، اطمینان از تسخیر واقعی فرد بود؛ چونکه از دیدگاه کلیسای کاتولیک، تسخیر توسط ارواح اتفاقی نادر بشمار می رود.


آل پاچینو در نقش پدر تئوفیلوس رایزینگر، کشیشی مسن و پرایمانی که به جنگ با شیطان عادت کرده است، ظاهر می شود.



شخصیت ها و داستان فیلم



داستان فیلم در سال ۱۹۲۸ رخ می دهد و یکی از مشهورترین موارد ادعایی تسخیر شیطانی را روایت می کند. فیلم از جایی شروع می شود که «اما اشمیت» (با بازی ابیگیل کوون) به کلیسایی در ایالت اوهایو تحویل داده می شود تا مجموعه ای از مراسم های جن گیری بر روی او انجام گیرد.

این مناسک توسط جن گیر سالخورده، پدر تئوفیلوس ریسینگر (با بازی آل پاچینو) هدایت می شود که همراه با پدر جوزف اشتایگر (با بازی دن استیونز) و گروهی از راهبه ها، همچون خواهر رز (با بازی اشلی گرین)، تلاش می کند تا روح شیطانی را از او برهاند. در آخر فیلم، حتماً از خودتان خواهید پرسید که این اثر چه وجه تمایزی با دیگر فیلم های جن گیری که تا حالا دیده اید دارد؟


دن استیونز نقش پدر جوزف استایگر را بازی می کند، کشیش جوانی که هنوز در ایمان خود مردد است

دن استیونز» نقش پدر جوزف استایگر را بازی می کند، کشیش جوانی که هنوز در ایمان خود مردد است و به مرور باید با واقعیت های تلخ جن گیری روبرو شود. این دو شخصیت، با الگوی کلاسیک ایمان و شک و تردید، محور داستان را شکل می دهند.

در صومعه ای در ایالت آیووا، آنها باید زن جوانی را که تسخیر شده است، نجات دهند. مبارزه ای که در روزها و شب های متوالی ادامه دارد و نمایش دهنده صحنه های دردناک و تلخ تسخیر روح است؛ از مناجات های شدید گرفته تا حالت های جسمی آزاردهنده مثل استفراغ و صداهای غیرانسانی. این فیلم تلاش می کند جدال میان نیروهای ایمان و شرارت را به تصویر بکشد، اما در نهایت بنظر می رسد در انتقال این حس موفق نبوده است.

فیلم «آیین» به رغم حضور بازیگران بزرگی چون آل پاچینو، نتوانست آنطور که انتظار میرفت، اثری برجسته در ژانر جن گیری باشد. اجرای آل پاچینو، برخلاف سابقه درخشانش، به شدت کم رمق و فاقد انرژی ضروری جهت نقش کشیش جن گیر به نظر می رسد؛ گویی بیشتر نقش یک توبه کننده را ایفا می کند تا یک مبارز خستگی ناپذیر با نیروهای شر.

ابیگل کوئن در نقش آنا اشمیت

ر نهایت، «آیین» شبیه اجرای آماتورانه یک نمایش تئاتری یا مذهبی است که فقط تلاش می کند یک داستان تاریخی را بازگو کند، بدون هیچ نوع درخشش یا عمقی که بتواند تماشاگر را درگیر کند. بازیگران مشهور هم ظاهراً به جزئی از یک پروژه خسته کننده بدل شده اند که نه از نظر روایت و نه از نظر بصری، حرفی برای گفتن ندارد.

فیلم از نظر فجیع بودن بسیار ضعیف عمل می کند. تجربه فجیع واقعی و فضای پرتنش که مخاطب را درگیر کند، در فیلم غایب است و موجب می شود این اثر به سرعت از خاطرها برود. در صورتیکه آثار موفق این ژانر، با ترکیب دقیق ترس و معنویت، تماشاگر را جذب و درگیر می کنند.

در سالیان اخیر، فیلم های فجیع با موضوع جن گیری به طور معمول در دو دسته قرار می گیرند: آنهائیکه فقط به نمایش نیروهای شر و جن گیری می پردازند و گروهی که می کوشند به مسایل عمیق تری چون ایمان، شک، اعتقاد و بیماریهای روانی نگاهی بیندازند.

نمونه هایی مثل «مرثیه» با بازی «ساندرا هولر» یا «آن سوی تپه ها» ساخته کریستین مونجیگو، در دسته دوم قرار دارند و تلاش دارند به شک و تردید ایمان پرداخته و از ژانر جن گیری برای این کار بهره گیرند.

فیلم «آیین» اما در دسته اول قرار می گیرد و در انتقال ترس و جذابیت های ژانر موفق نبوده است. در مقایسه، بازیهای راسل کرو در دو فیلم جن گیری اخیر، بازیگر فیلم گلادیاتور، بسیار بهتر از بازی آل پاچینو بنظر می رسد.

تمام این جزییات تاریخی، متاسفانه به فیلمنامه ای کم رمق و رقیق منتقل شده است؛ فیلمنامه ای که توسط کارگردان اثر، دیوید میدل نوشته شده است. میدل اثری خلق کرده که بالاتر از آنکه به جلوه های صوتی پرهیاهو و جلوه های فراطبیعی مرسوم در این نوع فیلم ها توجه کند، روی پس زمینه و زمینه های تاریخی تاکید دارد. عوامل فیلم به دقت روی ریشه های تاریخی و جزییات واقع گرایانه کار کرده اند، اما این تلاش ها در یک فیلمنامه کم جان گم شده اند.

فیلم نامه بسیار خطی و یکنواخت است و روزهای مختلف جن گیری از روز اول تا روز چهارم تفاوت چندانی ندارند. بعد از چند روز خواندن آیات انجیل و دعای مکرر، وقتی خواهر رز لطمه می بیند، تنش ها کمی بالا می گیرند. در این مرحله تسخیرکننده وارد فاز جدیدی می شود افشای رازها، سخن گفتن با صدای بستگان از دست رفته کشیش ها و راهبه ها کاملا الگوی صدهابار تکرار شده آثاری با مضمون تسخیر است.

فیلم حدودا تمام مدت در یک اتاق اتفاق می افتد و طراحی صحنه چشم گیر نیست. تشخیص دوره تاریخی فیلم دشوار است و حتی ظاهر بازیگران و لباس ها نشانه روشنی از زمان ندارند.







راهبه ها ظاهری مدرن با ابروهای میکروبلید شده و لب های پر از ژل، حتی در نقش های فرعی غیرقابل باور جلوه می کند. شخصیت ها لباس هایشان را تغییر نمی دهند و گذر زمان در فیلم گنگ است. چهره های صیقل داده و بدون چین و چروک اعضاء صومعه است. گرچه شر بر این مکان سایه افکنده، اما به نظر می آید، بازیگرانی انتخاب شده اند که یکبار با ظرافت جراحی گونه را تجربه کرده اند. «آیین» ساخته دیوید میدل، چندمین فیلمی است که در یک دهه گذشته با همین عنوان تولید شده و با شدت و ناامیدی تلاش می کند به واقع گرایی چنگ بزند. اما نکته آزاردهنده ای که جلب توجه می کند، چهره های صیقل داده و بدون چین و چروک اعضاء صومعه است. گرچه شر بر این مکان سایه افکنده، اما به نظر می آید، بازیگرانی انتخاب شده اند که یکبار با ظرافت جراحی گونه را تجربه کرده اند.

راهبه ها ظاهری مدرن با ابروهای میکروبلید شده و لب های پر از ژل، حتی در نقش های فرعی غیرقابل باورهستند، شخصیت ها لباس هایشان را تغییر نمی دهند و گذر زمان در فیلم گنگ است.

شاید بتوان گفت یکی از بی روح ترین ایده های ژانر فجیع، موضوع جن گیری است. البته این به مفهوم شکست خورده بودن این نوع فیلم ها نیست؛ «جن گیر» (The Exorcist) هنوز هم یکی از بهترین آثار فجیع تاریخ سینما شمرده می شود.

اما امروز، در هر زیرژانری، خصوصاً در ژانر جن گیری، حدودا ۹۰ درصد فیلم ها از ابزار مستندنما (Found Footage) بهره برده اند؛ سکانس هایی که تنها با کمی تغییرات جزئی تکرار شده اند و این تغییرات کوچک هیچ گاه کافی نیستند تا از کلیشه ای و خسته کننده شدن فیلم ها جلوگیری نمایند.







فیلم برداری «آیین» نه اتمسفر خاصی می آفریند، نه ترس واقعی؛ فقط تصویری تیره و گل آلود عرضه می کند که هیچ کششی برای مخاطب ایجاد نمی نماید. تکنیک «جامپ اسکر» که در فیلم ها و بازیهای فجیع برای ایجاد ترس ناگهانی استفاده می شود، در این فیلم هم به کار رفته اما نه فقط اثرگذار نیست، بلکه گاهی به سبب جلوه های CGI ضعیف، بجای ترساندن، خنده آور بنظر می رسد.

فیلم به قدری بی روح است هیچ دلیلی برای تماشای آن وجود ندارد؛ تنها مجموعه ای از کلیشه های تکراری ژانر جن گیری است که دیگر جذابیتی ندارد «آیین» نه فجیع است و نه به هیچ وجه جذاب. می توان آنرا یکی از خسته کننده ترین فیلم های جن گیری توصیف کرد؛ ژانری که خودش هم به شدت کلیشه ای و فرسوده شده است.

جن گیری واقعی اما اشمیت نزدیک به شش ماه بصورت روزانه ادامه داشت، اما فیلم تمام این وقایع را در چند روز خلاصه کرده است. فضای فیلم در کلیسایی شکل می گیرد که در دهه ۱۹۲۰ و دوران نژادپرستی، بدون هیچ نوع محدودیتی از حضور راهبه های رنگین پوست بهره می برد؛ موضوعی که برخلاف واقعیت تاریخی است، اما شاید فرصتی برای بازیگران زن رنگین پوست به وجود آورده باشد.

سالانه حدود دو فیلم جن گیری ایجاد می شود، اگر فیلم تازگی نداشته باشد، مورد اقبال قرار نمی گیرد. وقتی صحنه های پرتنش جن گیری شروع می شوند، تماشاگر تنها منتظر پایان فیلم است. فیلم متکی به تکرار صداهای استخوان شکن و حرکات اغراق شده ای است که قبلاً بارها دیده ایم.


***مهدی قاسمی





1404/04/21
13:23:06
5.0 / 5
19
تگهای مطلب: آموزش , ابزار , اثر , بازی
این مطلب بی بدیل را می پسندید؟
(1)
(0)
X
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۴ بعلاوه ۴
جدیدترین ها

تمام حقوق معنوی سایت بی بدیل طبق قوانین مالکیت معنوی محفوظ میباشد
درباره ما  پیشنهادات  تبادل لینک
سایت بی بدیل دات کام  ،